تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
عرفان ویسی (هستیار)

در رهِ منزلت ای عشق، خطرهم زیباست طعنه ی خارِ مُغیلان، به نظرهم زیباست بر سر راه تو هرروز نشینم ، حتی در کنارم ننشینی تو، گَذرهم زیباست زلفِ زیبای تو در باد بیافتد گاهی قاب تصویرِتو بر روی قَمرهم...

ادامه شعر
فرامرز فرخ

من بگویم به خود جنایت نیست جاهلان را حد و نهایت نیست بنده کن بندگی و ، با حق باش که خدا ،غافل از حمایت نیست تو بکوش ، اینکه با صفا باشی بی صفا را بدان عبادت نیست وقت کار و تلاش خواهد رفت که کن...

ادامه شعر
عرفان ویسی (هستیار)

کاش به رابطه ی ماهم تفاهم می داد "سندروم داون" ********* تمرین مورد علاقه ی من ... با نصف النهار لبانم قاچ کنم میوه ی استوایی لبانت را **** مجلسی ترین لباس من آغوش ساده ی تو بود بعد از...

ادامه شعر
نازنین حسنی

شرمنده ام کردی تو با این عشق قاجاری من عاشق این قهوه های تلخ اجباری با شوق مینوشم تو را حقا که شیرینی فرهاد کوه مشکلم ؛ تک عشق دیرینی شهزاده ی رویای من از پشت صد کوهی میبینمت میبینمت در کشتی ...

ادامه شعر
فرامرز فرخ

پنـــــــــــــــاه آورده ام من ســـوی الله ز شیطــــــــــان بهترین کارم فرار است - به نام آنکـــــــــــــــــه بخشاینده باشد بهشـــت مومنانش بی حصــــــار ، است - ستایــــش خاص و مخصوص خـــ...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

چون که می آیدمحرم دل نوحه سرایی میکند سرپسرشیرخدا برسرنیزه خودنمایی میکند بازهم دل وجان هردو بیقراری میکند بازبرای حسین شب زنده داری میکند چونکه می آید هوای ناله های کربلا بازهم بوی حسینی عطرفشان...

ادامه شعر
طارق خراسانی

آخر زمیــن و هر چه در آن هست، رفتنی ست مخمـور بـاده ، قــومِ ســــیه مست، رفتنی ست آن بـرج و کــوه و کعبــه... ، همـانا که کاخ هـا چون این زمین به ناله که بگسست، رفتنی ست منظـــومـه...، با سـ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

دردت به جان من ای نازنین شکر دهانِ من آسـان بگـــرد شهــــرِدلِ عـشقبـاز را بردار دست از امتحانِ من ببـریـد امـان من * منظورِ من! سلام ای عالمِ سرورِ من ! سلام نـام تـو را کـه میشن...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

چنان خسته چنان پرغم که گویی ویران شده قلبم یاکه بشکسته دلم چون که ندارد اثری این قلم قلم خشکیده در دستم نگاهم گریه ها دارد نوای خسته قلبم بسی کم کم جان میسپارد ولی چشمانم برای دیدن رویت بیقر...

ادامه شعر
نازنین حسنی

و اما مردم ما را شبیخون زد سیاهی لشکر تاریخِِِِ پستِ ناب که دل بستیم ما آسان به تخت و جام جمشیدانُ و دل بستیم بر شیرینُ بر فرهاد و عشق آسان رفت بر باد نه خسرو در شرف هستُ نه شی...

ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

بیلورسن گؤزوم دالونجان قالاندی (میدانی که چشمانم پشت سرت ماندنیست) بولدلارینلان یاقیش یاقدیراندی (از ابرهایش باران باراندنیست) گئدن واقت آپارورسان نفسیمی) (هنگام رفتن میبری نفسم را) ...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

به تنِ خسته ی یک عابر بی راهه ی شب که کف نشئه ی توست تو همان تریاکی ، که به رنجوریِ تن تسکینی. تو همان قاقایی ، عشقِ یک بچه ی شش هفت ساله که تو را میخواهد و چقدر شیرینی...

ادامه شعر
عرفان ویسی (هستیار)

آغوش تو، حسِّ نسّتالژی دارد هر واکنشی با تو، انرژی دارد با وزن لبت گرم کن این قافیه را به سردی شعر، لب آلرژی دارد * عشق است، به بُرهه ی نزول افتاده بین لب و خنده، ویرگول افتاده حلوا شده غوره ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 51 – عید * کارِ تو احسن نشد حیف که جانت جدا از من نشد عید نوروزی دگر چون برق بدرخشید و رفت هیچ تاریکی ز تو روشن نشد دل چو نور افکن نشد http://www.axgig.com/images/06033823564065649502....

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

غم مخور عمر هجران می رسد روزی به پایان غم مخور چون بهار آید پس از فصل زمستان غم مخور نیست گردد خاک و آتش در ملاکِ برتری نزد آدم سجده خواهد کرد شیطان غم مخور زندگی یکسان نمی ماند ، پس ا...

ادامه شعر
عرفان ویسی (هستیار)

اگر سنگین بود وزن صدایم ازاین پس دردل اورا می ستایم اگراو خواب ومن بیدارعشقش صدا را می کشم از رد پایم اگرپیرغمش گشتم چه بهتر جوانی بس هوس بودش هوایم اگر منت به اشعارم گذارد برایش تا قیامت می سر...

ادامه شعر
سلبی ناز رستمی

کاش ، در معرکه ی نفس های تو از تفنگ نمی ترسیدم. تفنگی که دیروز بی شلیک، سکوت را از من گرفت و امروز چنان َقلمی فریاد را... ...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

« مسمط تضمینی » از آخرین غزل مولانا که درحالت احتضار برای سلطان ولد پسرش گفته است: تقدیم به پیر راه عشقم حضرت مولانا جلال الدین بلخی عمری خلاف وعده، کردی دمی وفا کن غوغای بندگی را ت...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

خسته ام خسته ی علاف شدن
خسته از مضحکه ی داف شدن
خسته از شهوت عریان بشر
شب به شب مست دوتا کاف شدن

خسته ام خسته ی همرنگ شدن
خسته از گشنگی بنگ شدن
خسته از بی حسی موضعی...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

علی ای حبیب خدای دل ، شهِ مُـلک ارض و سما رضا (ع) تو جهانِ عشقی و عاشقی به تو می سزد به خدا رضا دلِ بیــــقرار من اوفتـــــد چـو کبــوتـران ِ حـــرم ، عطش کـه کنـد طواف ِ مقام ِ ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا