تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حافظ کریمی

در رفاقت گفته اند که نا رفیقان مرده اند نا رفیقی کرده ایم ما را ز، یادها برده اند دست بیعت دادن وبیعت شکستند یاد رفت آنچه راجمع کرده بودند لحظه ای بربادرفت از ...

ادامه شعر
jalal babaie

بیا تفنگ به دست گیر تو را چه باک.اگر که دشمنت تو افکنی به خاک.نترس از زوزه ی سگان پست.که در رگت نشان زخون رستم است.اگر که دشمنت هدف نموده شرف.اگر که فتنه می خواهد ز هر طرف.بیا که دشمنت هلاک کن .ز صفحه...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

هر زمان تاختی و فاصله شد ، باخته ام آنچه سهم من از این عمر تلف ساخته ام چون تویی هم سفرم، لایق مقصد نشوم بهر تجدید قوای نفس اجبار پرداخته ام با تو گویم دنیا ، گله از تو به کیهان ببرم فرصتی هست شکا...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

(برای آبادان مظلوم. تقدیم به روح جانباختگان حادثه فروریختن برج مترو پل) مام میهن! ناله سر کن، چون عزایی دیگر است در غم فرزند آبادان که خونین پیکر است باز هم پیوندِ زور و زر جنایت ساز شد زیرِ آوارِ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

جهان بی نظم نیست ناظمی دارد که ناظم علم و حکمت لازمی دارد به حکمت آن لزومها انبیاء گشتند که بعد از انبیاء هم جانشین هستند که آنان اولیاء و اوصیایِ اصلی علم اند حکیمی عالِمند آنها معلم های آن علم ا...

ادامه شعر
jalal babaie

در خیابان کودکی دیدم که اودر زیر مشت فریاد کرد.رحم مادر مرده است، شهوتش اوراچنین شیاد کرد.شوهر بیچاره اش لقمه ای نان را طلب می کرد به زحمت.زن برون آمد زخانه تا کند اورا خیانت.پستی ونامردمی افسارها را ...

ادامه شعر
Kazem Keshavarzkalhori

به عطر ناهِ دانه دانه یا جمع یک مشت حمار نه آن درویش دو بهارم نه آن قیصر نقاب دار

ادامه شعر
ادریس علیزاده

مرا این خاک بی منت در آغوش کشید بار سنگین قدم هایی که از دوش خمید دیده‌ را آغاز دیدن بر جمال خاک پاک گرمی آغوش را با مهر دستانش نوید در تمام‌ سال های عمر . او با من بماند هر تبسم، بغض را آرام از گوش...

ادامه شعر
عباس پاریزی

چرا با نام هر آییـن چرا هر جـا چــرا اوهـــام ؟ چرا وجدان نابیدار چنین خون ریز و خون آشــام ؟ چرا هرکس به زعم خود کند فریاد وا انســان ؟ چـرا منجــی نمــی آیــد ...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

نظری کن طرق آدمیان در به رسیدن به هدف عده ای را که‌ به هیچ ارزد و‌ کج خواسته طرف راستی، در نظر این بشر ره به خطا رفته، سخیف هر کجا قصد به انجام صداقت روشی، عمر تلف این عقب مانده افکار نه عادت و نه ت...

ادامه شعر
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

آسمان ابر و جهان در تب و تاب چشم ها خفته سراسیمه ی خواب فکر آذوقه به جمع و به تفریق کتاب چه شود چهره ی خود باز کند اسطرلاب بشنویم ، و ببینیم که باران زده است آه ... کاش باران بزند خشکسالی عطشی سوخته ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

پدر محبوبترین محبوبه ی درگاه یزدان است رضایتنامه اش گیری شفاعت از تو آسان است خدا فرموده من نورم به عالم ها پدرشاه است کسی در هر مقام و منصبی باشد پدر ماه است پدر فرمانده ی مطلق به او فرزن...

ادامه شعر
محمد مولوی

بازنشسته می گفت: کاش هر ماه هفت روز بود ! #محمد_مولوی کاریکلماتور

ادامه شعر
کاظم قادری

می زند پلک ضعیفی چشم کارون ای دریغ نیست خونی در میان قلب هامون ای دریغ می رسد بوی تعفن از تن اروند رود بر مشام ماهیان شط مسکون ای دریغ می رود نقش جهان نقش زمین گردد ز بس خون مکیدند از رگش با نیش قا...

ادامه شعر
Milad Kaviani

ای دوست * * * * ما جان می دهیم در ره دوست دوستی که؟ جان هم ناقابل اوست میلادکاویانی.دفتر.دوستی‌ص۲

ادامه شعر
سامان صالحی س سکوت

میان این شب ظلمت ، بیا یه یاری جان بهشتِ روی زمین، چشمه سارِ جاری جان در این نهیب و هیاهو، میان آتش و دود چگونه نغمه سرایی تو ای قناری جان به روی سرخِ لبانت نشسته لرزه و آه ز زخم سرد ترک ها، گلِ اناری...

ادامه شعر
عباس پاریزی

به پور ایران و دخت ایران و نامداران ایرانـم طبرستان و گیـلان، اصفهان و ملک کرمانــم به ترکـان و بلوچان و عربـها و به کردستــان به هرمزگان و بوشهـر و لرس...

ادامه شعر
رضا  کاظمی اردبیلی


در کــــورهٔ دل آتـــــشِ ســــــوزان دارم
در چشـمهٔ خـون غـرق ، ولی جـان دارم

چـون شــاهِ شکست خورده در دامِ اجل
در ســـینهٔ خــــود غصّـــهٔ پنهـــان دارم

هم...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

مرا بگیر از ماه آسمان جاگیر شده زودتر بالا بیا اینجا ستاره ای میمیرد فاضله هاشمی غزل

ادامه شعر
ادریس علیزاده

روز ها ، در پی هم ، سوختن خان من است وقت شب ، ترس و کابوس گریبان من است کائنات از سر ناچار مرا شیفته گیست روشن اما ، همه ذات و ایمان من است صبر با حوصله تبعیض نکرد افضل و بد داشته ، دشمن خود ساخته،...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا