تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۱۷) دیوونه دل نَکَن که دل بریدن برای عاشقا مثال مرگه مث اون شاخه ی رو دیوار نباش که فاصله اش بامرگ فقط یه برگه دیوونه جاده ها تموم نمیشن این عمر ماس که عابره همیشه میخواستم ازخدا که ازنگاهت ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

چو دردم را تو درمانی ملالی نیست می مانم چو بستم دل به تو یارم، اِبایی نیست می مانم غرورت کرده دلگیرم، شدم عاجز ز دستت یار ولی من عاشقت هستم، خیالی نیست می مانم ...

ادامه شعر
رضا اشرفی

رفتی و داغ رفتنت در دل من ماند داغ جهنم به از آن رفتنت بود از دوری تو این دل تنگ آمد ای رفته از خانه و کاشانه ی من کی خواهی آمد؟ لعنت بر آن شب های تلخ و تنهایی درد و دل با شب های سرد و بی قراری بعد ت...

ادامه شعر
فیروزه  سمیعی

سرودهای عشق به لب های لب پر از عشق می آیند سوختن را نفس کشیدیم از اتاق رو به آفتاب گل آفتابگردانیم با گلوی خاکستری با آخرین کام از لب های اندوه رو به بوسه های سرخ سر می گردانیم...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

" گشایش" و من اینگونه که جز اندیشیدن به رویای در تکثر ماه و سرریز صدای فروریخته صبح از گلوگاه گرفته ی تاریکی. اینگونه که برهنه در حافظه ی روزنه ای به یادم داشته باشی می نویسم. و آنگاه که شکستن من ...

ادامه شعر
سروش اسکندری

گفت بازگردم به مکتب عشق تو یکجا گر چه در سرم شور و هیجان نیست

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف هایکو- شماره ۱۰۵ آبستن پرواز است هر رخنه ای در حصار .. Pregnant of flying is every openning in the fence.. ۸۷۱ **** هایکو- شماره ۱۰۶ هایکو- بداهه ورای خواهش دست ها زمان می گذرد.. Beyo...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

بزن نی را توای چوپان که امشب بی قرار، بی قرارم غروب جمعه و هوایی بدون عشق، بوی غربت بوی دوری از خداوند زمانی متروکه، هوایی بدون اکسیژن عشق در منتهی الیه تاریخ تصویری فرسوده از ابدیت خشکیده...

ادامه شعر
شیما رحمانی

و چه فرقی می کرد؛ واژه در چَشمِ تو باشد یا؛ نگاهِ پنجره؟! آن دَمی که؛ کوچه شعرِ بی کسی بود.

ادامه شعر
بهزاد غدیری

هر گَه که چین عشق را با تار گیسو می کشی این جان بیمار مرا این سو و آن سو می کشی هر گه شکوفه میزنی بر خرمن آن شال خود گویی دل بی صاحبم تشنه لب جو می کشی با سیل زیبای تنت دیدم سراب باورم این عاشق سرگش...

ادامه شعر
سپیده اسدی (مهربان)

حالا که دلت غرق تمنا شده است یا میلِ دلت دیدنِ گلها شده است بر دیدنِ من بیا،تورا می‌خوانم گلخانه ی دل برتو مهیا شده است #سپیده_اسدی #مهربان ...

ادامه شعر
شیما رحمانی

دستِ رد بر سینه یِ عشقش! زدم تا که بداند؛ عشقبازی، بازیِ تَن نیست تا جانَش نخواند.

ادامه شعر
پویان صالحی

مردمان به داد رسید دیوانه حیدر شدم تشنه زیارت پادشه نجف شدم گر بپرسند این علی کیست که دیوانه شدی تاسحر میگویم از خیر و فضیلات علی آنکه در حین سجودش زکاتی میدهد آنکه جان بنت احمد فدایش میشود آنکه بر د...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه العزیز بغض فریاد روزگاری است که بی شوق تمنای کسی نیست در اهل زمان حرمت و پروای کسی سال ها رفته و در کشور خوبان جهان قلب مردم نشده هیچ دگر جای کسی نیست این گوشه قلب همه عالم دیگر به اصالت به شر...

ادامه شعر
بهزاد غدیری

گرچه در جانم همیشه هست جای مادرم جان خود را کرده ام از جان فدای مادرم در مسیر آرزوهایم، به غیر از عشق دوست هست بی تردید، در آن، رد  پای مادرم گرچه بیماریم لیکن مبتلای او شدیم نوشدارویی نباشد جز دوای...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

میم .نون ت. واو آی لاو فاضله هاشمی بی فاصله

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۱۶) باقایق خیال به دریای چشم تو من آمدم شبی به تماشای چشم تو برخوردپلکهای تو طوفان نوح را ازسر گرفته بود به دریای چشم تو مثل تمام خاطره هایم قشنگ بود آن باغ پرشکوفه ی رؤیای چشم تو آن شب چه خ...

ادامه شعر
بهزاد غدیری

تو بخواهی تا ازل بیدار می مانم هنوز پشت افکار جنون هوشیار می مانم هنوز یاد آن رنگی که لبهایت به ما اموخته بود تا ابد با سرخی اش تبدار می مانم هنوز قامت زیبای تو قلب مرا آغشته کرد دوری و ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

تا تو باشی، حال ما خوب است بی تو این دل، در آشوب است غم هجران می زند به جانم نیش دل به یادت همیشه محجوب است

ادامه شعر
محمدحسن عبدی

در خیالم یاد چشمت می‌کند مجنون مرا می‌روم تا اوج مستی میشوم از خود رها تا که لب وا می‌کنم دیوانه می‌پندارمند حال من را کس نمی‌داند جفا کردی جفا با همین اشکی که از چشمان من لبریز شد می‌نویسم نامه ها ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا