تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمد جوکار

حس خوبی ست که بر ثانیه ها زل بزنم کمی آشفته و دلواپس و تنها بشوم لحظه ها بی تو پر از حس غریبانه شود یک قدم مانده به تو ، عازم دریا بشوم پای دیوار ترک خورده ی دلتنگی خود بنشینم و پر از باور فر...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

آمدی تا دل و دین را همه یکجا ببری تُرک تازی کنی و عقل به یغما ببری هر مسلمان که به سجاده تعظیم و دعاست رهزنی کرده و دل سوی چلیپا ببری خال هندو بنمایی و به صد ناز و ادا یک شبه ملک سمرقند و ب...

ادامه شعر
سید حسین عمادی سرخی

"بهتر از تو برای من مرگه زندگی با تو رنگ و بو داره هر کسی هم به جای من باشه لمس دستاتو آرزو داره" ؟ لمس دستت یه عمریه بانو آرزومه ، فدای چشمونت ای فدای لب پر از تلخیت می کنم زندگی مو قربو...

ادامه شعر
علی حاتمیان

در هیاهوی خیابان به دنبال تو می گردم در گوگل در عکس های دو نفره در رمان های عاشقانه به دنبال تو میگردم در خودم در یادگاری های خاک خورده در میان خاطرات کمرنگ به دنبال تو می گ...

ادامه شعر
امید محبی (آرسین)

سالیانیست طویل.من در این خانه ی تنهایی خود تنهایم به تو می اندیشم من چنان غرق در افکار خودم مبهوتم. که به دنبال تو در رویاها. هر جایم و ز این مساله ی سخت در این زندگی پوچ خودم. حیرانم ک...

ادامه شعر
حسن جعفری

عشقت شده معمار در سازندگی حالا... با آن به دست آورده ام ارزندگی حالا... یک دردِ مُزمن... مشترک بین من و تو بود قاطی شد امّا کار از پیچیدگی حالا... دانی که دلگیرم زتو این روزها خیلی بستی گره ه...

ادامه شعر
سیدمهدی  حسینی فرد

تقدیم به همسران مدافعان حرم گفتم خودم روی سرت قرآن بگیرم شاید کمی از عطرتو سامان بگیرم می خندم اما ابری ام ، محض غرورت باید که دور از چشم تو باران بگیرم می ترسم از این که تورا دیگر نبینم باید که...

ادامه شعر
عرفان ویسی (هستیار)

درپاسخ من همینکه "جان" داد آن روز بنیاد دل مرا تکــــــــــان داد آن روز از شوق جواب دلنشینش ، بـــــــوسه بر روی لبــم خودی نشان داد آن روز *** زیبایی لبخـــــــــــند تو ...

ادامه شعر
منیره السادات حمیدی نژاد

من چهاردهم دی ماه بدنیا آمدم اما تولدم را هفدهم فروردین می گیرند! تنها 92 روز از خودم کوچک ترم... من و تو ، تماممان یکی بود اینک ما سالی دو بار متولد می شویم سپیدی زمستان را با س...

ادامه شعر
عرفان ویسی (هستیار)

درپاسخ من همینکه "جان" داد آن روز بنیاد دل مرا تکــــــــــان داد آن روز از شوق جواب دلنشینش ، بـــــــوسه بر روی لبــم خودی نشان داد آن روز *** زیبایی لبخـــــــــــند تو ...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

عشق آمد و راه و چاه را یادم داد در پیچ و خَم حادثه امدادم داد گفتا زتبارکوهکن هایم وبس شیرینی دردو شور فرهادم داد وقتی که به دریای غمی نوح شدم طوفان شدودرمهلکه بربادم داد ...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

نه فقط من که کسی بی تو به جایی نرسید مثلِ یک شعله ی بی جان به هوایی نرسید نقلِ من نیست که مردم همه باور دارند هیچ کس بعدِ تو اینجا به خدایی نرسید داشتم از غمِ فقدان تو دق می کردم روحِ...

ادامه شعر
علی حاتمیان

دیوار هست من هستم و پنجره ای که دیگر نیست... . سال ها میگذرند زیر چشمانم گودی عمیق تر سنگین بود تاوان زندگی همین زنده بودن مرا بس روزها از پس روزها؛ صدای تو کجاست که دیگر ن...

ادامه شعر
امید محبی (آرسین)

روزگاریست در این باغ بزرگ. از پس ترس مترسک . من به خود لرزیدم که مبادا بروم در پی یک سیب و گرفتار شوم . از همین روست که من ترسیدم تا که آنروز تورا.در سر شاخه ی خشک . و به هنگام فرار من دیدم...

ادامه شعر
محمد جوکار

واپسین حسم ، به حال اختناق افتاده است شعر من در شعله های یک اجاق افتاده است پیش چشمانش کم آوردم ، نمیدانم چرا بین من با چشمهایش ، افتراق افتاده است ؟ کو کجا رفت آنکه احساس مرا فهمیده بود ؟ ق...

ادامه شعر
امید محبی (آرسین)

چشم هایم خیس آب_ اشک هایم به سرازیری باران شمال_ غم ها در دل من،خانه ی ویلایی دارند به رهن_ و جدایی، که شده قصه ی تکراریه من در شب تار_ و دلم، مثال یک قایق بشکسته ی در گل مانده، که ند...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

مدعی مرا بسوزکه به عشقت خلیل خواهم شد مرا بکُش که به حُسنت دلیل خواهم شد به کوی تو خواهم که جان دهم هر دم که با اجل به هوایت بخیل خواهم شد بگو که در غم هجرت به کوچ برخیزم قسم که یک تنه عمری...

ادامه شعر
حسن بذرگری

هزار و یک ترانه دفتر اول: یاد یار نام ترانه: ندا یه آسمانیم تقدیم به ندای یه آسما نیم ** ندا یه آسمانی یم تو ندا یه زمینی یم تو از هوا- من خاکیم تو باقی یی- من فانی یم ** ندا بده...

ادامه شعر
آرزو نوری

بیا از هر سمتی که بخواهی کوره راهی که نمی شناسم خیابانی که می شناسم...

ادامه شعر
محمود انصاری

یکباره گــــــرفته بدنـــــم بـــــــوی تنت را بـــــی انکه به آغــــــــوش بگیرم بدنت را صد بار به در گفتم و دیـــــــوار نفهمید در گوشــــه ی دل راز بسی خواستنت را صـــــــــد بـار نشستم ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا