صدایم کن در این ظلمت در این زندانیِ پنهان در این شورِ نمایان و در این معشوقِ بی پایان نفس دادم که تا اینجا در این مضحک نمایان ها که تا رستم در آید از منِ این زنده قافل را صدایم کن تا گر رسد ...

باور کنی یا نه گرفتار تو هستم ** دائم عزیزم ،فکر دیدار تو هستم باور کنی یا نه همه چیزم توهستی ** جانا طبیبم باش ،بیمار تو هستم در سر نگنجد به زتو یارِ جهانی ...

دستانت. مثل یک .. کودتا......... گرم است............

لبِ سُرخت میِ نابِ بهشت است سرشتِ دلبرِ نیـکو سرشت است در آن کنـجِ دل و آغـــوش گرمت اسیرم کن که مُهرِ سرنوشت است * لیلی اله یاری * .... غزل یعنی که از چشمِ تو گفتـن "گُلم " ، از بـاغِ لبـه...

من درگوشه ای از شهرهزاررنگ ایستاده ام کنارتو......

یه حس عجیب و یه بال پریدن یه دره سقوطو ته خط رسیدن فقط آرزومه ازت دل بریدن تو رفتی عذابو واسم جا گذاشتی تو دادی جنون و عذاب وجهنم گرفتی تو از من دل و دین و باهم من عشقت روکندم از...

زمان به اندازه کافی گذشت بیات شدند ترانه های عمرم تمام روزنامه ها باطله شدند کهنه شد دلخوشی آمدنم...! زمان به اندازه بیست و دو سال دوید و مرا جا گذاشت در لابلای ثانیه ها ! که باور ک...

کلیــــــــــــد حل هر بحران هستی کنارم کــــــــاش می دیدم نشستی و با رقص ظـــــــــــــریف پلکهایم تو تحـــــــــریم نگاهت را شکستی *** تــو رفتی جانشینت نقطه چین شد غمی با شـــــعرهای من عج...

1 . جاده ها مرا ترک می کنند تا نرسم به دنیایت از خودم فرار می کنم و به تو نمی رسم و آغاز می شود روبرویم یک جاده به تنهایی که با نور ستارگان خاموش می توان تا انتها گریه کرد تا دوباره برس...

جای خورشید به روشنی روزها توبتاب برای من

در غزل جا نگذارید مرا ، می میرم من به یک پلک دل انگیز شما می میرم سالها هست که با پنجره ها درگیرم عاقبت پشت همین پنجره ها می میرم دل به دریای غزلها نزنم پس چه کنم ؟ بگذارید خودم وقت شنا ...

جمعه شد حال دلم خوب که نه... فقط گاهی با یادت خیال می بافم موهایم را این جمعه تو بباف... قول می دهم تمام روزها برایت خوب بمانم ... الهه دهقان...

گرین درد است کاندر آن اسیرم الهی درد بی درمان بگیرم نگاه و دید من کردست تغییر کنون در حلقه ی دامی اسیرم دلم دل بسته بر دلبند شیرین من ...

درالتهـــابم که از دوچشمــت یک اعتنا شعله ور شکوفاست پر اشتها شعله ور منــم، من، لبت مگر از شکر شکوفاست گسسته پیوستـــه از خـودم تا نگاهــت آکنـــده از وقار است به دل نشیـــند چو مهرت آری، خیالم...

چگونه می خوای پرنده نباشم وقتی فرشته ای درآسمان بدون بال وپر.......................

دردهایم همه تکرار غزل های من اند همه ی پنجره ها حاصل مروای من اند بغض ها حنجره را یک تنه می پیمایند گریه ها شعر ترین رمز معمای من اند بی تو این پنجره ها را به رویم می بندند سایه هایی که فق...

سیب باشی یا که گندم، آدمم! می چینمت بی هراس از حرف مردم، آدمم ! می چینمت راه اول لطف بود و راه دوم التماس صبر باشد راه سوم، آدمم! می چینمت چار بُعد این جهان راهی ندارد سوی تو مخفیِ در بُعد پنجم! ...

در به در دنبال تو می گردم چه کسی می گوید: شهرهای شلوغ فراموشکارم کرده اند

جا گذاشتی یک نامه و یک بوسه کنار جانمازم در اتاق کنار دلتنگی های هر روزم برای نبودنت کنار ادکلن و کراوات و ساعت یادگاریت... صدایت اینجاست هنوز؛ که میشنوم و آرام می شوم و میشنوم و طغی...

چه فرقی میکند باشی ، برای دیگران شانه برقصانی ؟ کنارم باشی و هرگز غباری از دل تنگم نیافشانی ؟ چه فرقی میکند رویای پشت میله ی تقدیر بی تقصیر و یا تنهایی خیس و پر از کابوس این یلدای طولانی ؟ چ...