- لیست اشعار
- موضوع
- آزاد
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
دوباره پیرهنم روی تخت افتاده تنم پلنگ پتوی تو را بغل کرده هنوز مسئلهای نیستم به تنهایی معادلات مرا قرص خواب حل کرده هنوز قهوهی تلخی که ریختم بی تو دلیل اصلی بی خوابی و پریشانی ست من آن زنم که برایم...
ادامه شعربسمه اللطیف حکایت بی انجام صبح دم در گلشنی با لالههای داغ دار باز گفتم این حکایت را به حالی بیقرار زندگی ما به واقع مردن تدریجی است در هجوم لحظههای بی امان ناگوار عمر ما در خیره ماندن بر افق شد ...
ادامه شعرامـروز یـادم کـن کـه فـردا نـیـسـتـم ،، یـادم کـنـی هـنگام مـردن در قـفـس ؛ جـان دادم ، آزادم کـنـی یـک روز مـیآیـد دگـر ؛ مـن نـیـسـتـم ای بیخـبـر شب همچو ناقـوس تا سحـر ؛ با ناله فریادم کـنی یک...
ادامه شعرعبور میکنم از لحظههای تکراری! عبور میکنم از روزگار اجباری! عبور میکنم از خاطرات پوسیده عبور میکنم از حس و حال بیزاری! عبور میکنم و میرسم به حسی نو و ناگهان پرم از انتشار بیداری! چه پاک م...
ادامه شعربسمه العزیز #دوبیتی - شماره ۶۱ نفاق اگر چه ظاهرش عین صواب است نفاق و حیله در حد نصاب است هزاران لعنت و نفرین روا باد بدان رویی که پنهان در نقاب است #مهدی_رستگاری دهم مرداد سال یکهزار و چهارصد و ...
ادامه شعرخزان میرود و بهار می آید سیاه میرود و سپید می آید هوای پاییز است و غمها زیاد غمت سرآید و امید می آید نوید زمستان و بارش برف سرد تیره روزگاربود و سفید می آید مرگ گلها به روزگار تلخ دلا گل زیبای سعید می...
ادامه شعر《آدم بودن》 شیر نر هرگز غلام روبه مکّار نیست هر که شد آزاده جایش جز فراز دار نیست آن کسی بالا نشین گردد که باشد چون عقاب لاشه خواری جز مرام کرکس و کفتار نیست همدم گل مرغ خوشخوان می شود وقت سحر...
ادامه شعر《وفادار》 چون سگِ گله تو وفادار باش دور ز هر کینه و آزار باش گربه صفت بودن تو خواری است دشمنِ این پستیِ رفتار باش نیش زبان را تو نزن بر کسی عاری ز چون عقرب جرّار باش نفس هوا را تو بِکش زیر خو...
ادامه شعرانتقام از خود زندگی من بازی رولت روسی بود از بخت بد من گلوله اش مشقی بود #محمد_مولوی
ادامه شعرشبی بغرنج، والتین... می نویسم دلم خون است ،خونین می نویسم قسم بر شعر سرخ انتفاضه من از صبح فلسطین می نویسم محمد حسن حسن شاهی ۱۴۰۲.۷.۱۹ ...
ادامه شعرکشیدهام تن خود را به دار تنهایی نمانده جز شبحی در غبار تنهایی جوانه میزند از پای شب گیاهی زرد شکفته بر سر من خارزار تنهایی پریده از دل من میل با شما بودن که سود بردهام از کار و بار تنهایی کمی سک...
ادامه شعراز لحظهای که پنجرهام باز میشود حس میکنم که فرصت پرواز میشود! حس میکنم پرنده شدن سرنوشتم است یک اتفاق تازه که آغاز میشود! حس میکنم که نغمهی ناب پرندهها با این غزلترانه همآواز میشود! ...
ادامه شعرپنجه درپنجه شب رگ خوابش درتپش صدرویا دفترشعرپرازنقش وسکوت سطرسطرش همه ازنقش سراب سینه درماتم غم جزرومدیست خیالت که نداردسکون منم وان طوفان شده ام سرگردان مانده ام حیران دردل یک طوفان #افسانه...
ادامه شعربسمه المهیمن گرداب دوران ناله ای سودای آه آذرین آورده ام شرم نزد آن وجود نازنین آورده ام می کنند از من تقاضاها عزیزانم ولی من فقط رو در سکوتی شرمگین آورده ام در دل گرداب دوران قایقی آشفته ام هستی...
ادامه شعرزبانه میزند آتش و میسوزاند این سینه نمیدانم ، چگونه بیفروغ می گردد این شعله در این سینه می سوزد ، تمام فکرت و یادت من فریاد این شرَرَم فریاد این شعله پرسه میزنم دائم به دنبالِ آبی که خاموش کند ، این ...
ادامه شعربسمه العزیز قحطی نور در وصف انتظار فرج جان به تنگ آمده و میطلبد جانان را درد افزوده و جویا شده ام درمان را آن چنان ظلم به عالم شده مستولی که بیم آن است که بر باد دهد ایمان را شهرت و شهوت و ترس و ط...
ادامه شعر《خدمت به خلق》 تا توانی خدمت خلق خدا باید کنی از بدی ها نفس این جان را رها باید کنی خدمت خلقش نمایی می شود راضی خدا دشمنی با دشمن خلق خدا باید کنی می شود راضی اگر هرگز نرنجانی دلی ایز یکتا ز کا...
ادامه شعرساقی شدی تو جانا برای بار اول ز دست تو گرفتم این جام پر بلا را .... گفتم سلامت ای یار خاموش شدم به یک بار جان ز لبم در آمد با نوش گفتنت یار .... از آن شراب گهنه من جان ز لبم نباشم صد پیک هم بنو...
ادامه شعردوباره خیره میشوم، به دستمال گردنت به کفشهای قهوهای، به چشمهای روشنت تو در مقابل منی، منم که در برابرت نگاه میکنم به طرح خالکوبی تنت اورکتت به چارشانهی تو جذب میشود کاراکترت برهنه در تمام صحن...
ادامه شعر《آفت》 چرا دلا چراغ خاموش شده؟ سماور دلها چنین جوش شده آفت زده به گندم دلامون تو خرمن دلا پُر از موش شده چرا شدیم خر زیر بار نشستیم؟ خریّت آویزه ی این گوش شده وعده های پوچ و توخالی چی شد؟ حرف...
ادامه شعر