بر فروغ آبی دریا بخوان
ای مرا موجت طنین دلنواز
بعد طوفان لحظه ای آرام شو
با من ساحل نشین درد ها
یکدم بساز
من عزای صد شب دیجور دارم در دلم
با خروش موج هایت
راح روحم شو
رها کن از گِلم
من سرا پا مشکلم
آه سوزان دلم آتش به هستی افکند
هم چو جسمی مرده دریا هم مرا پس می زند.
وای از این عزلتگه دنیای خاموش "غریب"
غیر ان بر من در این دنیا نشد چیزی نصیب
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 18 اسفند 1400 16:20
.مانا باشید و شاعر
علی مزینانی عسکری 20 اسفند 1400 00:05
سلام و عرض ادب
احسنت استاد گرامی