3 Stars

تصویر شهرما

ارسال شده در تاریخ : 10 خرداد 1399 | شماره ثبت : H9410564

این جا
شهری بزرگ وخاطره انگیز است
شهری به وسعت یک تاریخ
شهری که سخت تماشایی است!!
میدان شهر شاهد تندیس ارزوست
این جا؛

برق نگاه اهالی
تصویرعاشقانه ی تنهایی است
در کوچه های شهر
پیران ِخردسال
نوبت نشسته اند صفا را
اینجا خرید عاطفه و عشق دیدنی است!!
اینان؛
از پیشخوان غرفه ی گمنامی
گاهی به رسم تعارف برای هم_تنها برای شهرت کاذب_
کادویی از شرافت خود را تقدیم می کنند
در شهر ما؛

اکراه و جبر لازمه ی رفت و آمد است
دل ها برای خوب شکستن
پیوند خورده است
این جا:
در پاسخِ سلام
چون پاسخِ سوال
شاید به قدر حوصله ی تنگ اشنا
پیدا شود جواب
شاید....

1383.ش

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 138 نفر 283 بار خواندند
امیر عاجلو (10 /03/ 1399)   | محمد مولوی (11 /03/ 1399)   | کرم عرب عامری (11 /03/ 1399)   | ابراهیم حاج محمدی (11 /03/ 1399)   | مرتضی دولت ابادی (11 /03/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (11 /03/ 1399)   | مینا یارعلی زاده (11 /03/ 1399)   | نسیبه نادهی (11 /03/ 1399)   | علی معصومی (11 /03/ 1399)   | خسرو فیضی (12 /03/ 1399)   | عباس ذوالفقاری (13 /03/ 1399)   | مسعود مدهوش (09 /06/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (10 /03/ 1399)  کرم عرب عامری (11 /03/ 1399)  مینا یارعلی زاده (11 /03/ 1399)   نسیبه نادهی (11 /03/ 1399)  علی معصومی (11 /03/ 1399)  خسرو فیضی (12 /03/ 1399)  مسعود مدهوش (09 /06/ 1399)  
تعداد آرا :7


نظر 9

  • امیر عاجلو   10 خرداد 1399 23:53

    سلام ودرود rose  rose  rose

  • کرم عرب عامری   11 خرداد 1399 01:35

    درودها عزیز
    rose rose rose

  • مینا یارعلی زاده   11 خرداد 1399 12:18

    درودها گرامی rose rose rose
    یاد سپید "سه شاخه گل" خودم افتادم
    پیشکش به شما؛

    سه شاخه گل
    کنار پنجره
    پژمرده بود
    و شمع‌هایی که برتن خود
    می گریست
    و سکوتی که چون سایه
    به تن تنهایی چسبیده بود
    هیچکس خبری از خورشید
    نیاورد
    در کوچه هایی که به هم
    آجر قرض می دادند
    و رهگذرانی که انار های خود را
    محکم در مشت خود
    مخفی کرده بودند
    هیچکس
    نیمه سیبش را
    هدیه نداد
    آن روز کنار پنجره
    هیچکس
    منتظر کسی نبود
    آسمان هیچ دلی
    رنگین کمان نداشت
    صدای عطسه های آسمان می آمد
    و سرفه هایش
    انگار هیچ درمان نداشت
    کاش
    سکوت عطسه کند
    اما دلم باور نمی کرد
    که سال ها در ذهن زندگی
    غرق شده بودیم
    کاش می توانستیم بخندیم
    اما افسوس
    برای هیچ صورتکی
    لبی کشیده نشده بود
    و در نقاب هر صورتی
    برق یک لبخند
    کم بود
    کنار هر پنجره
    جای یک انسان خالی ست
    اگر
    گشایش پنجره هامان را
    باور می کردیم
    و نگاهمان را
    در افق های نیایش
    تطهیر می دادیم
    بی شک در شبنم چشم
    رد پای نور پیدا بود
    #مینا_یارعلیزاده

    rose rose rose

    • مرتضی دولت ابادی   11 خرداد 1399 12:46

      درود مهربانو. زیبا سروده ی شما نشان دادکه درد مشترک و زاویه ی
      دیدِ همسو چه قدر وفاق و همدلی ایجاد می کند! قاب های زیبا درشعرتان
      دیدنی و ستودنی است rose rose rose

  • نسیبه نادهی   11 خرداد 1399 13:37

    بسیار زیبا بود rose rose rose applause applause

  • علی معصومی   11 خرداد 1399 18:30

    درود و ارادت
    جناب دولت آبادی نازنین...... rose

  • خسرو فیضی   12 خرداد 1399 14:30

    . درودها نثارتان باد rose
    . استاد والانگر و گرانمهر . این فریادها و آن فریادهای شکسته در گلو big grin
    . قطره قطره جمع می شوند تا آهنگری پیدا می شود کاوه نام . . . . rose
    . این جبر زمان است و گریزی از آن نیست . .
    . شب پر از موسیقی رنگین امید است . rose
    . rose rose applause applause rose rose

  • عباس ذوالفقاری   13 خرداد 1399 07:41

    سلام.....احساستان چه حالب و زیبا در شعر جاری شده

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا