3 Stars

حرف کهنه ی مردم

ارسال شده در تاریخ : 20 تیر 1399 | شماره ثبت : H9411393

‌.
میچکد درد از شب چشمش
در نگاهش غروب سنگین است
میزند سر به خاطراتی که
حاصلش زخم های چرکین است

او که دردش نشست بر جانم
من کنارش ترانه میخوانم

خیره بر کوک های پی در پی
سوزنی را که راه گم کرده
انجماد حضور فریاد از
زانوانی که آب آورده

اینهمه صبر, باز حیرانم
من کنارش ترانه میخوانم

طرح تاریخ آشپزخانه
پشت افکار  روز و سردرگم
وقت عصرانه چای را دم کرد
خسته از حرف کهنه ی مردم

غصه اش میکشد به زندانم 
من کنارش ترانه میخوانم

کوهی از مشکلات بر شانه
سرد و بی اعتناااا.. میخندید
سَرِ من گرم شعر تازه و او
با غم و روزگار میجنگد

مثل شمعی که رو به پایانم
من کنارش ترانه میخوانم

گفته بودم شراب میخواهم
مردی از جنس آب میخواهم
عشق را بی حساب میخواهم
رقص در رختخواب میخواهم

گفته بودم..!  ولی پشیمانم
من کنارش ترا.../نمیخوانم

#سیمین_بابائی
.

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 85 نفر 171 بار خواندند
امیر عاجلو (20 /04/ 1399)   | محمد مولوی (20 /04/ 1399)   | منصور آفرید (20 /04/ 1399)   | کرم عرب عامری (20 /04/ 1399)   | سیمین بابائی (20 /04/ 1399)   | فریبا غضنفری (20 /04/ 1399)   | ابراهیم حاج محمدی (20 /04/ 1399)   | جابر ترمک (21 /04/ 1399)   | محمد عالمی (21 /04/ 1399)   | شهرام بذلی (22 /04/ 1399)   | رضا زمانیان قوژدی (07 /05/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (20 /04/ 1399)  محمد مولوی (20 /04/ 1399)  کرم عرب عامری (20 /04/ 1399)  فریبا غضنفری (20 /04/ 1399)  منصور آفرید (20 /04/ 1399)  محمد عالمی (21 /04/ 1399)  رضا زمانیان قوژدی (07 /05/ 1399)  
تعداد آرا :7


نظر 1

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا