پیچ نود درجه را که رد می کنم،
سینه کشی* جاده در برابر دیدگانم ظاهر می شود،
همان سینه کشی که پنجاه بهاراست آن را صعود میکنم!
مثل سینه کشی زندگی ام ...
وجب به وجبِ این راه را از خطوط صورتت بهتر از بَرَم!
نفس به نفس عمر را در آن سوزانده ام!
با من مدارا می کند اگر شتاب نکنم،
دنده ی کمکی را چاق میکنم و با تکِ** خوش رکاب وفادارم،
دوتایی آرام آرام مسیر را قدم می زنیم....
راستی می دانی چیست؟
ما جاده را استنشاق میکنیم، نمی پوئیم.
بعد از اوج، در سراشیبی، زلف بر باد می دهیم،
با چشمانی بسته،
دلمان یکهو فرو می ریزد،
مثل الاکلنگ*** در لحظه سقوط،
عجب لذتی....
دو پیچ پی در پی در پیش است،
پس از رسیدن به کفی،....
به این می اندیشم که چرا،
در تمام مسیرهای زندگیم، سه پیچ وجود دارد!
تو میدانی؟
از آن سه پیچ های دارِ قالی بی بی که هرگز گره اش باز نمی شود....
از پشت سر صدای بوق ممتد سواری،
لابلای موسیقی کر کننده ی رَپ نزدیک می شود،
من و اتول**** اما، توش و توان هیچ تغییری نداریم،
خسته و بی تفاوت،
با همان گام و همان امتداد، باید به راه ادامه دهیم چون،
کوچکترین تردید،
کمترین ناباوری،
مساوی است با ماندن در جاده،
بدون راه پس یا پیش،
آن وقت همه از ما عبور میکنند و فقط،
نگاهشان برایمان می ماند!
مثل همین پنجاه بهار و اندی که بی وقفه طی شد،
ولی ما ایمانمان را به راه،
در رگهایمان جاری کردیم،
سواری ، شاسی بلند و امروزی است،
با شتاب بسیار،
یک اشاره فرمان و از ما می گذرد،
دو ختر و دو پسر،
همه گیسو افشان و سرشار از زندگی،
با ترانه همراهی می کنند،
همراه با حرکات بدن و اندام،
ولی نه موزون،
بلکه منقطع و بی نظم و خالی از ظرافت عاشقانه،
گویی بغضشان را فریاد می زنند با قهقهه....
در نقطه اتصال دو خط ممتد زرد کناره آسفالت،
در انتهای افق سینه کشی،
خودشان نقطه می شوند....
من و تک ، همچنان رو به اوج، قدم می زنیم.
بارمان خوشه های طلایی است برای قوت لایموت مردمان،
حلقه ای از زنجیر بقاء،
نان.....
و هنوز دو پیچ از سه پیچ عمرم ، باقی مانده است.
*سینه کشی: سربالایی جاده
**تک: کامیون بنز خاور که تایرهای زیر قسمت کمپرس آن در طرفین تک باشد.
***الاکلنگ: وسیله بازی کودکان در پارکها که بر اساس تعادل وزن دو کودک در جهات مخالف هم بالا و پائین می رود
****اتول: اصطلاح عامیانه اتومبیل در ازمنه ی گذشته
مرداد۹۹- کاویان
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 24 امرداد 1399 10:51
سلام ودرود
کاویان هایل مقدم 24 امرداد 1399 13:49
مانا باشی عزیز
کرم عرب عامری 24 امرداد 1399 14:01
درودها گرامی
کاویان هایل مقدم 24 امرداد 1399 14:12
نگاهتان همواره پرمهر
ابراهیم حاج محمدی 24 امرداد 1399 15:50
درودتان فرهیخته گرامی
کاویان هایل مقدم 24 امرداد 1399 16:13
مرهون الطافتان استاد
بهنام حیدری فخر 08 شهریور 1399 00:18
درود بر این احساس پاک و زلال
همچون رود جاری و روان،موفق و پایدار و سرفراز باشید
کاویان هایل مقدم 08 شهریور 1399 01:03
دعا میکنم سرای دلتان همیشه اینطور گرم و زندگی بخش بماند دوست من