3 Stars

شرم از دست رفته

ارسال شده در تاریخ : 28 شهریور 1399 | شماره ثبت : H9412753

روزگاری نه چندان دور،
در دیاری نزدیک،
با مردمی آشنا،
زیرسقف یک آسمان بلند،
و در مسیر تابش امواج نورانی،
در رهگذار نسیمی خنک،
با آرزوهایی شیرین،
و چشمانی شاد،
با لبانی متبسم،
و رویی گشاده،
مهربان و صمیمی،
از حال هم می پرسیدیم،
می پرسیدیم،
نه برای اینکه به زخم هم نمک بپاشیم،
برای آنکه زخم یکدیگر را ببندیم.....
و دردهایمان را در آغوش بگیریم،
تا التیام یابند....

شرم نظاره کردن اندوه همسایه،
و اینکه کودکی برای رفتن به مدرسه،
کفش و لباس ندارد،
یا مادری، به جای غذا در دیگ خود،
آب می جوشاند،
و این که پدری از خجالت دیدن نگاه زن و فرزند،
آن قدر در خیابان پرسه می زند،
تا پاسی از شب بازگردد،
و چشمانش در چشمان نیازمند و نگران دوخته نشود،
غمی بس کشنده بود ما را.....

"ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت...."

شهریور ۹۹ - کاویان

شاعر از شما تقاضای نقد دارد


به صدای شاعر گوش فرا دهید:
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 118 نفر 310 بار خواندند
امیر عاجلو (28 /06/ 1399)   | مسعود مدهوش (28 /06/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (28 /06/ 1399)   | کرم عرب عامری (28 /06/ 1399)   | مهران امیرمحمدی نسب (29 /06/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (29 /06/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (29 /06/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (29 /06/ 1399)   | علی معصومی (29 /06/ 1399)   | محمد مولوی (29 /06/ 1399)   | روزبه آریا (29 /06/ 1399)   | جمشید اسماعیلی (31 /06/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :7


نظر 20

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا