3 Stars

شب زده

ارسال شده در تاریخ : 01 بهمن 1399 | شماره ثبت : H9414601

امشب مگر چیزی شده
خوابم نمی آید دَمی
از خاستگاه هر نفس
بر می دمد اشک و نَمی
امشب چرا چشمان من
سوی قدمگاه تو است
خط نگاه سرد من
دنبال اشباح تو است
دیگر نمی آئی زمین
چون آسمان مأوای توست
اصلا نمی پرسی ز خود
این شب زده جویای تو است
ای بی وفا، رسم تو چیست؟
تنهای تنها مانده ام
بعد از تو چون باید بزیست؟
من بی صدا بس خوانده ام
در سِحر و جادو مانده ام
از کوچ ناهنگام تو
بس آرزو خشکانده ام
امشب چکاچک قطره ها
از اشک من باران شدند
گرداب غم غرقم نمود
این شانه ها لرزان شدند
هق هق امانم را برید
راه گلویم سخت شد
در پیچ و تاب خاطره
عمق دقایق ثبت شد
امشب نمی دانم چرا
تلخم ولی وارسته ام
گوئی ز سنگینی درد
از رنج و محنت رسته ام
من، بی تو، بی معنا شدم
باری شکستم، تا شدم
اما به عشق خنده ات
یک بار دیگر پا شدم
امشب اگر مَسخم ولی
روحم سراسر عاطفه است
شاید که غوغای دلم
گویای عمق فاجعه است

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 136 نفر 237 بار خواندند
امیر عاجلو (02 /11/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (02 /11/ 1399)   | مسعود مدهوش (02 /11/ 1399)   | ناهید فتحی (02 /11/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (02 /11/ 1399)   | محمد مولوی (03 /11/ 1399)   | حسن مصطفایی دهنوی (03 /11/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (04 /11/ 1399)   | مهدی رستگاری (04 /11/ 1399)   | کیوان هایلی (06 /11/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :6


نظر 14

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا