ای مه دلستان من، روح من و روان من
کرده عیان نهان من، سوز من و فغان من
جان و امان من تویی، در همه لامکان تویی،
ای ز ازل نبوده جز نام تو بر دهان من
چرخش کهکشان تویی، نورستارگان تویی
نام تویی، نشان تویی،ورد من وزبان من
نوش من وتوان تویی، تحفه وارمغان تویی
شکرخیزران تویی،قندچودر دهان من
تیرمنم ونشان تویی، پیرمنم وجوان تویی
آن چه کنم گمان تویی، ای دوهمه جهان من
لال منم وبیان تویی، لنگ منم و دوان تویی
جمله شده زیان من، بهر تو امتحان من
ذره من وگران تویی، خاکم و آشیان تویی
تا که تو درمیان شدی، رفته زدست عنان من
میبرمش کشان کشان، این تن وجان ناتوان
گرنشوی شفای جان، گشته فناجهان من
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 10 خرداد 1402 12:56
درود بر شما
سجاد حقیقی 10 خرداد 1402 14:29
عالییییی
شبنم حکیم هاشمی 11 خرداد 1402 12:14
????????????
حفیظ (بستا) پور حفیظ 12 خرداد 1402 16:17
درود بسیار زیبا.فکر کنم اشتباه نوشتاری رخ داده.ای دو همه جهان من.ای تو.../تیرمنم نشان تویی/لال منم،بیان تویی،لنگ منم دولت تویی..(و)وزن رابه مخاطره می اندازد بانو.البته بابت نقدشعرتان بسیارپوزش میطلبم
حفیظ (بستا) پور حفیظ 12 خرداد 1402 16:19
دولت؛دوان....اشتباه تایپی بود ببخشید