هر کس لبی از جام ِتو نوشید ،غزل شد
کوشید و سر کارِتو جوشید، غزل شد
تا چشمِ تماشای تو افتاد به چشمم
دل مست شد و هرچه خروشید، غزل شد
هر کس که مرا دید و تو را کرد تماشا
بیهوده به کس بوسه نبخشید ،غزل شد
عاشق که دمی خنده کند گاه بگرید
بوسید لبی یا که نبوسید، غزل شد
ویرانه منم نزد تو ای زلزله ی هوش
تا زلزله طوفان تو را دید ،غزل شد
نظمی که به عشق تو در آمیخت بهم ریخت
تا باد به گیسوی تو پیچید ،غزل شد
لبخند و لبت شعله به آرامش دل زد
زاهد کمی از حال تو پرسید، غزل شد
بودم به تماشای تو دیدم به شب نور
اشکی که به چشم تو درخشید،غزل شد
تزویر و خرد نزد نگاه ِتو کم آورد
هرجا که خرد سَمت تو چرخید ،غزل شد
زیبایی و خشبویی گل عاریتی نیست
هر سبزه که از خاک تو رویید ،غزل شد
بیهوده نرقصیدم و بی جا نزدم دف
هر برگ به آهنگ تو رقصید ،غزل شد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 7
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 12 مهر 1394 01:24
لذت بردم
قلمتان مانا و نویسا
یا حق
طارق خراسانی 12 مهر 1394 10:45
تزویر و خرد نزد نگاه ِتو کم آورد
هرجا که خرد سَمت تو چرخید ،غزل شد
زیبایی و خوش بویی گل عاریتی نیست
هر سبزه که از خاک تو رویید ،غزل شد
بیهوده نرقصیدم و بی جا نزدم دف
هر برگ به آهنگ تو رقصید ،غزل شد
سلام و درود بر حضرت خادمیان
شک ندارم این از آن غزل های فاخر و ماندگار است
زهی زه
دلمریزاد
دوبار خوانده ام بروم باز بخوانمش
در پناه خدا
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 12 مهر 1394 11:07
درودهاااااااا این غزل هرمصرعش وجد آوراست زیبایی بی حدی داردنویسا وشاد مانید
کرم عرب عامری 12 مهر 1394 23:31
آفرین استاد درود براین همه تصویر سازی
درود بر مهارتتون
دادا بیلوردی 13 مهر 1394 19:10
درود بر جناب خادمیان
نوشیدم از کلام عسلینتان
احمد البرز 14 مهر 1394 22:54
سلام
واقعا غزل زیباست
تعریف شما هم که نظم داشت دست مریزاد
طلعت خیاط پیشه 15 مهر 1394 02:35
چه پر شور قلم زده اید
احسنت بر شما