3 Stars

انسولین

ارسال شده در تاریخ : 24 شهریور 1401 | شماره ثبت : H9422288

عادت می کنم به یخچال
ثابت و بی سکوت
هیچ کس نمی داند!
دلم می گیرد،
گهگاهی
درش را آهسته و بیهوده سوی دلم باز می کنم،
بطری آب را
برای فروبردن آرامش دردهایم سر می کشم،
نگاهم می رود به انسولین های خودکاری
انگار!
دردهایم شروعی دوباره از سر خواهند گرفت
بندهای وجودم می لرزد،
بر می گردم
پایم می خورد به قوطی های قرص
صدای مادر
مرا سوی تیک تاک ساعت می برد،
امان از دردسرهای سردرد!
مادرم گفت:
صدای خواب زیباترین نغمه ی ذهن است
بخواب.

کتاب سلام صبح ،،،،صفحه ی ۴۷

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 81 نفر 191 بار خواندند
امیر عاجلو (25 /06/ 1401)   | رضا کاظمی اردبیلی (25 /06/ 1401)   | ولی اله بایبوردی (26 /06/ 1401)   | مسعود آزادبخت (26 /06/ 1401)   | علی احمدی (27 /06/ 1401)   | حسن مصطفایی دهنوی (29 /06/ 1401)   | سیدیحیی حسینی (14 /08/ 1401)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 6

  • امیر عاجلو   25 شهریور 1401 19:28

    درود بر شما rose

  • رضا کاظمی اردبیلی   25 شهریور 1401 21:54

    عرض ادب rose
    زیبا و دلنشین بود.
    درود بر شما شاعر توانا و گرانقدر. rose

    • مسعود آزادبخت   26 شهریور 1401 18:54

      سلام و احترام ادیب گرانقدر
      سپاسگزار از حضور و نظرمهرتان
      rose rose rose

  • حسن مصطفایی دهنوی   29 شهریور 1401 07:03

    درودها بر شما استاد گرامی ادیب فرزانه و فرهیخته
    بسیار زیبا، دلنشین و سرشار از احساسات لطیف سروده اید
    قلمتان نویسا rose rose rose rose rose

    • مسعود آزادبخت   30 شهریور 1401 17:08

      سلام و احترام جناب دهنوی گرانقدر
      سپاسگزارم از حضور و نظرمهرتان
      rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا