چون ابر بهارانم و بارانی ام ای باغ
بیدار شو از خواب زمستانی ام ای باغ
هر آینه قحطی زده ی نورم و هر شب
آشفته ز کابوسِ فراوانی ام ای باغ
هر چند که جز آه نخواندم خطی از خاک
دلبسته ی این آینه گردانی ام ای باغ
در چادر پلک تو از این پرده نشینی
دیری ست گل انداخته عریانی ام ای باغ
عید آمد و از پنجره ها سنگ تکاندند
بنشین به تماشای غزلخوانی ام ای باغ
محمددهقانی هلان
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
طارق خراسانی 19 شهریور 1394 08:08
در چادر پلک تو از این پرده نشینی
دیری ست گل انداخته عریانی ام ای باغ
عید آمد و از پنجره ها سنگ تکاندند
بنشین به تماشای غزلخوانی ام ای باغ
با سلام ودرود
بسیار زیبا و فاخر
دلمریزاد
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 19 شهریور 1394 12:57
هر چند که جز آه نخواندم خطی از خاک
دلبسته ی این آینه گردانی ام ای باغ
در چادر پلک تو از این پرده نشینی
دیری ست گل انداخته عریانی ام ای باغ
درود برشیوایی قلم واحساس لطیفتان متلذذ شدم رقص موزون قلمتان انوشه
سلبی ناز رستمی 19 شهریور 1394 17:03
سلام
چون ابر بهارانم و بارانی ام ای باغ
بیدار شو از خواب زمستانی ام ای باغ
هر آینه قحطی زده ی نورم و هر شب
آشفته ز کابوسِ فراوانی ام ای باغ
سمانه تیموریان (آسمان) 20 شهریور 1394 23:07
در چادر پلک تو از این پرده نشینی
دیری ست گل انداخته عریانی ام ای باغ
عید آمد و از پنجره ها سنگ تکاندند
بنشین به تماشای غزلخوانی ام ای باغ
درود بیکران
دلمریزاد . محشر سرودید
مجتبی جلالتی 14 فروردین 1399 03:27
با هزاران درود
بسیارعالی