به نام خدا
ساحل که باشی سینۀ دردی؛
سرتا به پایت می شود نیلی؛
دریا چه محکم می زند سیلی!
از: زهرا رضوی (نوشین)
نگاهی به این سهگانی:
سهگانی پیش رو، سهگانی کلاسیک با طرح قافیۀ دو و سه و فرم جزئی درونی یک و یک و یک .( یعنی هر مصراع مفهومی جداگانه در عین حال مرتبط به دومصراع دیگرش انتقال می دهد.)
از چهار ویژگی سهگانی به ویژه فرم بیرونی- کلی «کوتاه» و «سهلَختی» و تا حدود زیادی فرم درونی- کلی «بسته» و «کوبشی» را داراست.
از مهمترین اصول سهگانی « تناقض» است که از طرفی در مفهوم کلی سه گانی که نگاه دیگری به دریا و ساحل داشته اند ؛ وجود دارد و از طرف دیگر «سینۀ درد» بودن ساحل نیز قابل توجه است ؛ ساحلی که در حاشیۀ دریاست ، در مرکز درد قرار گرفته است.
از لحاظ ساختار زبانی :
- در مصراع دوم سرتا پا یک واژه غیرساده است که به خاطر وزن "به" نیز به آن اضافه شده است.
-بازی زبانی دو جور خواندن «دریاچه ...» و «دریا چه... » در مصراع سوم هنرمندانه است.
-وزن انتخابی و موسیقی واژگان با مضمون و فضای شعر همخوانی خوبی دارد.
از لحاظ ادبی و صورخیال نیز غنی ست ( استفاده از آرایه های تشبیه و استعاره و مراعات نظیر و... )
«ساحل» و «دریا» از عناصر برجستۀ طبیعت و در ادبیات از جایگاه ویژه ای برخوردارند و شاعران و نویسندگان با توجه به پیامی که مدنظرشان بوده و حس و حالی که داشته اند، خصوصیتی از این عناصر را به عاریت گرفته یا وجه اشتراکی از آن با تمنیات درونی خود یا همنوعان خود دیده اند .
شاعرانی که از عناصر طبیعت در شعرهای خود بهره می برند عکاسانی حرفه ای هستند و از زاوایه ای عکس می گیرند که معمولا از نگاه دیگران مخفی ست.
در این سه گانی نیز ساحل و دریا در نقش دو گروه اعضای یک جامعه ظاهر شده اند که در جای خود قابل تأمل است و پرتلنگر .
نسیم محمدجانی / مرداد 1394
منبع: http://seganisara.blogfa.com/post/50
(سهگانیکو / کارگاه نقد سهگانی)