سلیمان حسنی

سلیمان حسنی

امتیاز اعضا:

دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

کیمیـــا

ارسال شده در تاریخ : 17 تیر 1394 | شماره ثبت : H94689

سیــنه ام لبـــــریزِ اندوه وبلاست
عشق، دراین دور و بَرها کیمیاست
دیده ام نمناکِ اشکِ حسرت است
دوستت دارم به کَس به ندرت است
قفل بَرلب هایِ مــــا زنگار بست
تا قیــــامت ، زندگی ،انگارهست
پس کجا و تا به کی اینگونه ایم
کی پیِ دیدارِ عاشق گونه ایم
اینچنین باغم به سَربردن بس است
خنده را ازلب جداکردن بس است
جمله ای ما را کفایت می کند
کَز درونِ دل حکایت می کند
کاش می شد سینه ها را باز کرد
با محبّت گونه ای اعجاز کرد
کاش می شد قفلِ دل ها راشکست
یا که راهِ دوستی ها را نبست
کاش می شد کینه ها را پاک کرد
دشمنی ها را ، درونِ خاک کرد
کاش می شد کاشکی ها را نگفت
خلق کردما را خدا،تَک،یاکه جفت؟
گر نیازِ آدمی همدم نبود
خلقتِ حوّا ، پس از آدم نبود
پس بیا عاشق ، دلت را باز کن
با محبّت ، آشــــــتی آغـــــازکن

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 241 نفر 398 بار خواندند
سلیمان حسنی (18 /04/ 1394)   | طارق خراسانی (18 /04/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (18 /04/ 1394)   | سمانه تیموریان (آسمان) (18 /04/ 1394)   | بهناز علیزاده (18 /04/ 1394)   | کرم عرب عامری (18 /04/ 1394)   | نگار حسن زاده (18 /04/ 1394)   | دادا بیلوردی (19 /04/ 1394)   | حسین دلجویی (19 /04/ 1394)   | سید محمد میرسلیمانی بافقی (19 /04/ 1394)   | اله یار خادمیان (19 /04/ 1394)   | نسیم محمدجانی (21 /04/ 1394)   | فاطمه اکرمی (22 /04/ 1394)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 22

  • طارق خراسانی   18 تیر 1394 14:23

    کاش می شد قفلِ دل ها راشکست
    یا که راهِ دوستی ها را نبست
    کاش می شد کینه ها را پاک کرد
    دشمنی ها را ، درونِ خاک کرد

    applause applause applause

    سلام و درود


    در پناه خدا شاد زی

    rose rose rose

    • سلیمان حسنی   18 تیر 1394 16:51

      سلام استادگرامی:خیلی تشکرمیکنم ازمحبت شما.ایزدرحمان نگهدارتان باد

  • زهرا نادری بالسین شریف آبادی   18 تیر 1394 14:36

    کاش می شد کینه ها را پاک کرد
    دشمنی ها را ، درونِ خاک کرد
    درودبسیارزیبابودماناونویسامانید
    rose rose rose

    • سلیمان حسنی   18 تیر 1394 16:53

      سلام برشما:سپاسگزارم ازلطفتون.شادمان وسلامت باشید.

  • سمانه تیموریان (آسمان)   18 تیر 1394 15:44

    سیــنه ام لبـــــریزِ اندوه وبلاست
    عشق، دراین دور و بَرها کیمیاست

    بسیار زیباست
    دستمریزاد در پناه حق rose rose rose rose

    • سلیمان حسنی   18 تیر 1394 16:55

      سلام :خیلی ممنونم ازحضورگرمتون.یزدان بخشنده یارتان باد.

  • بهناز علیزاده   18 تیر 1394 19:11

    درود بر شما rose rose

    • سلیمان حسنی   18 تیر 1394 20:06

      سلام برشما: تشکر میکنم از حضور جنابعالی. خالق یکتا پناهتان باد.

  • کرم عرب عامری   18 تیر 1394 21:34

    آفرین گرامی آفرین
    rose rose rose

    • سلیمان حسنی   19 تیر 1394 17:18

      سلام:تشکرمیکنم سرورارجمندازمحبت جنابعالی.زنده باشید.

  • نگار حسن زاده   19 تیر 1394 00:02

    سلام و عرض ادب

    درود بر شما
    rose

    • سلیمان حسنی   19 تیر 1394 17:19

      سلام ودرودبرشما:سپاسگزارم ازتوجهتون.پاینده باشید

  • دادا بیلوردی   19 تیر 1394 15:12

    درود بر جناب حسنی خوش ذوق rose

    • سلیمان حسنی   19 تیر 1394 17:20

      سلام عزیز:درودبراحساس ومحبت جنابعالی.دلتون شادباد

  • حسین دلجویی   19 تیر 1394 16:31

    درود جناب شاعر عشق و سلیمان وادی ادب...

    سیــنه ام لبـــــریزِ اندوه وبلاست
    عشق، دراین دور و بَرها کیمیاست

    مهمان صمیمیت مثنوی زیبا و دلنوازی رقص شیوای قلمتون بودم..

    rose rose rose

    صدای پیرزنی بود و دی بلالیها
    و آب خوردن در کوزه ی سفالیها


    قدیم تاوه و یک چوب و نان تیری بود
    قدیم دخترکی بود و دار قالیها


    قدیم سطح توقع چقدر پائین بود !
    برای یک دهه بس بود یک ریالیها


    صداقت آخرِ مردانه گی و ایمان بود
    نداشت ره به دل خلق شیره مالیها


    کسی بدون خبر سفره ای نمی انداخت
    چه ارزش و برکت داشت نان خالیها !


    صفا ، صفای همان پیرِمردهای قدیم
    وفا ، وفای همان لات و لااُبالیها


    ندارد ارزشی اکنون دگر مسلمانی !
    عزیزتر شده اند این هِوی متالیها


    همیشه قصه ی خونگرمی جنوبیهاست
    چه روزگار خوشی بود با شمالیها


    دوباره رونق شعر است و شاعران جمعند
    تمام شد تب قحطی و خشکسالیها


    قسم به سینه ی بی یار و قلب تنهایم
    که بوی مفسده آید ز خانه خالیها


    به چشم رابطه آمیز من نگاه نکن
    حرامها نکند فرق با حلالیها


    کمی صدای بلند گلایه را کم کن
    کلاغ خیمه زده در همین حوالیها


    به آه یکشبه ی کودکی بهم ریزد
    بساط عیش و خوشی جنابعالیها



    طلا و اشرفی از شعرهات میریزد
    بریز شعر مرا توی آشغالیها

    ایران جنوبی ...

    • سلیمان حسنی   19 تیر 1394 17:24

      سلام دوست گرامی:تشکرمیکنم ازحضورگرم وشعربسیارزیبایتان.
      کاش برمیگشت ازنو سرنوشت
      می شدآن ایام را٬ از سرنوشت

  • سید محمد میرسلیمانی بافقی   19 تیر 1394 16:56

    درودها دوست عزیز م جناب حسنی
    بسیار زیبا و دلنشین.مرحبا applause applause applause rose rose rose rose

    • سلیمان حسنی   19 تیر 1394 17:25

      سلام استادگرانقدرم:خیلی ممنونم ازمحبت حضرتعالی.قلبتون لبریزشادمانی باد.

  • اله یار خادمیان   19 تیر 1394 19:07

    باسلام ودرود موفق و موید و سراینده باشی مانا rose rose rose rose

    • سلیمان حسنی   19 تیر 1394 20:21

      سلام سرورگرامی:متشکرم ازلطفتون.خرسندوتندرست باشید

  • فاطمه اکرمی   22 تیر 1394 10:55

    سلام استاد عشق بود

    همیشه بهترین هدیه خدا
    زیباترین هدیه ها

    عالی بود استاد

    ممنونم که خواندید اولین خط نوشته ام را

    rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • سلیمان حسنی   22 تیر 1394 21:50

      سلام:زنده وپاینده باشید.سپاسگزارم ازمحبت شما

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا