ببه نام خداوند عشق
.......................................
دل را چه لذّتی است که دارد تو را کنار
هم مست و بی قرارِ تو ای عشق ماندگار
باران نغمههاست مرا تا تویی به بَر
سرمست عشق هستم و هستم چه بیقرار
نِی مرغ عشق نغمه زند از برای گل
ریزد ز نغمهاش هَوَس از عشق روی یار
aهر جا که هست صحبتی از عشق و عاشقی
تنها اگر توراست سخن دارد اعتبار
کو اعتبار در سخنی را که نیست عشق
با عشق سرمدی است که دنیا بُوَد به کار
دل را هوای عشق تو درمان چهها کند
هستی دوای درد مرا، ای تو کردگار
پیغام آشنای تو بر دل همیشه باد
پیغام مِهر و عشق و محبّت مرا نگار
مشعل فروز عشق به این جان فقط تویی
نقشی اگر مراست بُوَد از تو یادگار
نقشی ز عشق بر دل شیدای بیقرار
عشقی که میکنم من دون بر تو افتخار
آری که افتخار من از عشق سرمدی است
«فاتح» چه لذّتی است که هستی اَزان خمار
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 4
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 08 آذر 1395 13:21
درود بر شما استادبزرگوار
ولی الله فتحی...........فاتح 09 آذر 1395 17:12
سلام استاد عزیز
بسیار ممنونم از شما
خداوند عشق یارتان
کرم عرب عامری 12 آذر 1395 15:22
درود بر استادم
ولی الله فتحی...........فاتح 25 آذر 1395 04:58
سلام استاد عزیز
ممنونم از شما بزرگوار