عاقبت فاصله افتاد میان من و تو
اینچنین ریخت به هم روح و روان من و تو
قهوه خوردیم مگر فال جدیدی بزنیم
قهوه شد تلخ تر از تلخی جان من و تو
موعد دلخوری از عمر هدر رفته رسید
صف کشیدند دقایق به زیان من و تو
دیگری آمد و بین من و تو جای گرفت
تا فراموش شود نام و نشان من و تو
فکر ما بود بسازیم جهانی با هم
گر چه پاشید و فرو ریخت جهان من و تو...
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
تمشک رنگی
-
سعید کریمی
-
باقر رمزی باصر
-
فرهاد نیکبخت
-
ترانه اسماعیلی
-
علی حسام زاده
نظر 5
طارق خراسانی 12 مهر 1394 00:10
دیگری آمد و بین من و تو جای گرفت
تا فراموش شود نام و نشان من و تو
فکر ما بود بسازیم جهانی با هم
گر چه پاشید و فرو ریخت جهان من و تو...
سلام و بس درود بر خانم نوری بزرگمهر
شاعر برجسته و زیبا سرای سرایم
داستان این غزل هر روز دارد در سراسر دنیا اتفاق می افتد و در کشور ما بیشتر...
عشق ها پوشالی نیست همه دوست دارند در کنار محبوب خود باشند ولی مشکلات شدید اقتصادی برای جوانان یک فاجعه شدهاست...
این غزل شما به لحاظ تاریخ نگاری بی نهایت با ارزش است شاید تعجب کنید کجای شعر تاریخی ست؟
تاریخ فقط جنگ و صلح نیست تاریخ، فرهنگ یک ملت را در دل خود جای می دهد و هر دوره ای مردم فرهگ خاصی دارند ... در چهل سال پیش پسری که عاشق دختری می شد بفکر تشکیل خانواده بود و منجر به ازدواج میشد الان جوانی که نان خور پدرش می باشد و پدر با هزاران مشکل اقتصادی دست و پنجه نرم می کند چگونه می تواند اردواج کند و مخارج یک خانواده را بپردازد؟ این غزل بی نظیر شما وصل و فصل دو جوان را به نمایش می گذارد و آنچه که باید آیندگان از این روزگاران به دست آورند برای شان محقق خواهد شد.
این شعر زیبا را در وبلاگ تان امروز خواندم و لذت بردم
در پناه خدا شاد زی
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 12 مهر 1394 01:25
یازار اولسون قلمین
یا حق
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 12 مهر 1394 10:44
درود بانو رقص موزون قلمتان سرمد لذت بردم شادباشید ومانا
کرم عرب عامری 13 مهر 1394 00:56
چرا گرامی؟
دلیل ها محکم نیست
بگمانم نفوذ لمپنیسم و لمپنها بعرصه ی عشقست .آدمهای خیابانی عشقهای خیابانی و براحتی شکستهای خیابانی
مراد خیابانی مرید خیابانی میاورد اما این سطحی وبیرمق بودن عشقها چگونه باید در هنر بازتابانده شود؟
خیلی باید کار شود
باید هنر بیرحمانه بر بنیان بی بنیان بیریشگی عشقهای دروغین یورش ببرد کار سختی در پیش دارید موفق باشید عزیز یدو خوش آمدید هیچکس جز عشق اینجا پشتیبان ما نیست اما شما تنها نیستید.
محمد جوکار 15 مهر 1394 01:13
درود و آفرینت باد مهربانو نوری عزیز
غزلی جاندار و دلنشین از احساس نابتان خواندم
قلمتان استوار و مهرتان پایدار