چهل و پنج سال است
هر صبح
به ملاقات مردی می روم
که خودش را
درون آینه ی اتاق ام
حبس کرده است
و همیشه سرش را
به نشان تاسف
برای من تکان می دهد !
امروز
وقتی صورتش را
با حوله خشک کردم
نیشخندی زد
و پرسید :
نمی خواهی موهایم را رنگ کنی ؟!
۲۲آذرماه نودوچهار .
مسعود احمدی .
پی نویس :
ده ماه قبل که وارد دنیای شعر شدم ، می خواستم با شعر هایم دنیا را عوض کنم . اما اکنون می بینم این دنیاست که شعرهایم را عوض کرده است !
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 9
کرم عرب عامری 24 آذر 1394 19:56
درود بر شما
تاثیر پدیده ها برهم کوچک و بزرگ ندارد اتفاق میفتد
در فلسفه ی علمی بان تاثیر متقابل می گویند
حسن کریمی 24 آذر 1394 23:00
مسعود عزیز : باسلام شعرت بسیار تأثیر گزاراست وقتی شعرت را خواندم احساس کردم چقدر با خودم غریبه
بوده ام وفردا صبح که سراغ آئینه بروم حتما با خودم خودمانی شده ام از سروده ات لذت بردم احسنت
محمد جوکار 25 آذر 1394 00:36
درودت باد جناب احمدی عزیز
آفرین ها بر احساس سرشارتان
در پناه خدای زیبایی ها
جابر ترمک 25 آذر 1394 14:34
درود و عرض ادب جناب احمدی عزیز
گاهی اوقات به یک اثری هنری نباید نمره داد . هرچند شما به اعتقاد من در ابتدای راه سرودن هستید اما جای خوشحالی است که جهت را شناخته اید و گم نکرده اید . اصولن در حوزه ی شعر همه تلاش می کنند بجای اینکه شاعر شوند صاحب نظر جلوه می کنند و همین یک خصوصیت باعث شده که ما هم در شعر ضعیف باشیم هم در نقد .
و بر عکس شما از کاریزمای نقد به بوته ی شعر منتقل شده اید . خیلی از منتقدان خوب داریم که ذوق شعر در درونشان نیست تنها منتقدند و خوب هم نقد می کنند . حال همین منتقد اگر احساسش هم گر بگیرد بقول خواهرم غزل آرامش : « دیوانه باشی مست هم باشی که واویلاست »
اما در مورد شعرتان به نظر ناقص من اگر شعر را در دستگاه فنی ساختار و محتوا بریزیم محتوای شعرتان یک اثر ماندگار و شاعرانه است اما در ساختار هنوز می تواند زیبا تر باشد . نوع بیان حرف های آدمها با نوع بیان یک شاعر باید متفاوت باشد . درست است که خود شعر سپید ما نثری شاعرانه است اما این نثر باید دو مولفه ی قوی داشته باشد تا با متن فاصله پیدا کند اول اینکه مولفه های تعریف شعر از قبیل تخیل و تصویر و موسیقی و هارمونی اصلی شعر را داشته باشد دوم اینکه مولفه های یک نثر کاملن ادبی را داشته باشد تلفیق این دو شاعر را از جامعه در حالش متفاوت خواهد کرد . میشل فوکو معتقد است . شعر بایداز یک ارگانیسم بیرونی و یک مکانیزم درونی رنج نبرد . شعر شما ارگانیزم خوبی دارد اما از نظر ساختار به متن نزدیک شده که می تواند تحت تاثیر کارکردهای زبانی و ساختاری شعر به یک فرم ایده ال دست یابد .
اما نوع نگاهتان به شعر یک نگاه مهندسی شده است که قابل تامل و تحلیل است .
با احترام و عرض ارادت مجدد
جسارتم را ببخشید
مسعود احمدی 25 آذر 1394 17:44
سلام بر استاد نازنینم جناب ترمک عزیز.
می دانید که ارادتم به شما قلبی ست و دوست دارم شما را همه جا ببینم و بخوانم . در باب ساختار حتما مطلع هستید مدام در حال آزمودن شاخه ها هستم . شاید از حدود یکصد شعری که در این ده ماه نوشته ام هیچکدام یک مسیر و خط خاص را دنبال نمی کند . سعی می کنم حداقل در دوسال اول شعرم ، بدنبال ساختار گمشده ای بگردم که راضی ام کند . ارشادات و راهنمایی های اساتیدی چون شما بیشتر مرا تشویق به ادامه این راه می کند . سپاس از وقت گرانبهایی که بابت بنده صرف کردید .
علیرضا خسروی 25 آذر 1394 16:59
زیباست وتاثیر گذار
درود بر شما
مهدی صادقی مود 26 آذر 1394 18:12
درود بر جناب احمدی عزیز
بی نهایت لذت بردم
این قلمِ استادانه ده ماهه نیست
محبوبه طاری دشتی 29 آذر 1394 08:05
به به عالی بود
عظیم صوفی 30 آذر 1394 17:30
یک شروع خوب داشتید یک سوژه معمولی را با لطافت تمام شعر کرده اید اما پایان شعر یک اتفاق بود یک اتفاق فوق العاده.
شعر نه زیاد کوتاه ومنجز ونه بلند وحوصله بر.لذت بردم .عالی بود قلمتان همچنان پایدار.