زندوافها ، اوپانیشادها نخوانده اند

نظر 26

• 

  امیر عاجلو   18 اردیبهشت 1399 23:00

  .مانا باشید و شاعر
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 10:13

    سپاسمندم حضرت دوست
• 

  طارق خراسانی   18 اردیبهشت 1399 23:09

  سلام و درود بر حضرت دوست
  
  چون همیشه در مکتب شما می آموزم
  
  در پتاه خدا
  
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 10:12

    سپاسگزارم حضرت دوست دیرینه زنده باشید
• 

  مسعود مدهوش   18 اردیبهشت 1399 23:14

  درود بر استاد اعظم جناب حاج محمدی
  
  به فرمایش استاد خراسانی ،الگویی است این نیمایی زیبا و پر معنا برای مرور و آموختن،قلمتان نویسا تا شاگردان
  
  حقیری چون بنده بیاموزیم و به افتخار شما ستارگان ببالم
• 

  علیرضا علیدادی شمس ابادی   19 اردیبهشت 1399 02:16

  درود برشما
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 10:12

    و درود بر حضرتعالی
• 

  عباس جوخواست   19 اردیبهشت 1399 04:45

  
  
  جمعه خالی ست
  فقط ؛
  باسفـره ی آغـوش تـو پُـرمی شود !
  
  عباس جوخواست
  
  سلااااااااااااام
  عرض ادب و ارادت دارم جناب حاج محمدی
  صبح بخیــــــــــر
  نمیدانم چرا کار بسیاری زیبای شما یادآوار خاطره ی نزدیک به 25 سال گذشته ی من شد !!!
  که پسر گلستان از رابطه ی پدر با فروغ فرخزاد می گفت که بعداز فوت فروغ پدرمن هم مردند
  وفقط درحیات بادرخت کاج صحبت می کردند
  
  مثل تصویری از برابر چشم هایم گذشت
  
  روزگارت بر مدار آرامش
  
  
  
  
  
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 10:11

    زنده باشید بزرگوار
• 

  سیدمحمد طباطبایی   19 اردیبهشت 1399 06:15

  درودتان حضرت دوست و استاد نازنینم جناب حاج محمدی عالیجاه
  
  هزاران درود و سلام بر عزیز دلم ، چکامه عمیق و پر بارتان بجرأت عمیق ترین شعر مستحکم و فاخر عرفانی و فلسفی نیمایی
  است که طی دهه های اخیر خواندم ، با پارادوکسی که مخاطب را متحیر به جیب تفکر فرو می برد ، آتش اجاقی
  که آبروی هیمه درخت تاغ را می برد و زندواف هایی که اوپانیشادها را نخوانده و طوطی وار قاری شدند و عجیب تر خیال پردازی های شاعرانه سورآلیستی متحیر کننده شماست که فضایی چون آثار سالوادور دالی در ذهن
  مخاطب می گشاید ، عدم قصور آفتاب در انزوای قاصدک ، ارتباط شکوفایی اقاقیا و شکوفه ها به صور فلکی و
  کلاغی که مغرور است و ستاره پر فروغی که مبعوث شده است و ...
  که می شود چندین صفحه در باب این شعر فاخر و وزین نگاشت و تحلیل و تفسیر کرد ، عمیقا و صمیمانه بسیار
  از خواندنش لذت بردم ، که ذاتا از طرفداران سورئالیسم فلسفی ادبی هستم ،
  ولی حضرت استادم جسارت شاگردتان را عفو کنید که نقدی نیز دارم ،
  حضرت دوست جناب مستطابتان اشعار و سروده های خود را برای مخاطبین خاص و آن هم بسیار خاص سرایش
  می کنید ، درک بسیاری از صنایع ادبی و واژه آرایی اشعار فخیمتان در بضاعت بسیاری از مخاطبین شاید نباشد
  و سرایش برای فرهیختگان و خواص موجب نشر کمتر جلوه های اندیشه فروزانتان به عامه خواهد گردید ،
  بسیارند ادیبانی که امروز حتی از آوردن واژگانی چون ( چو ، ز، وین ، و...) انتقاد کرده و شاعر را به کهنه سرایی
  نسبت می دهند ، هرچند که کمترین معتقدم واژگان هر زبانی ابزارهای آن زبانند و هرچه گسترده تر قوت و
  قدرت و استحکام آن زبان بیشتر ، که امروزه به واسطه همین وسعت واژگان است که زبان انگلیسی بر جهان
  تسلط دارد ، البته افزایش فرهنگ واژگانی هر زبان به عوامل دیگری وابستگی دارد که بحثی مطول است ،
  و مهجور و بی مصرف شدن واژگان در بین اهل زبان نیز به قصور ادبا و شعرا و نویسندگان مرتبط است ،
  زیاده گفتم معذورم دارید و پوزشم بپذیرید
  
  صبح بخیر و طاعات مقبول
  باقی بقایتان
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 10:03

    حضرت دوست استاد مفضال و سید بزرگوار جناب طباطبائی عزیز
    از اینکه این اثر مورد توجه سخنور و سخن شناسی بزرگ چون حضرتتان قرار گرفته است  اگر چه سر از کله گوشه ی خورشید بر می آورم اما مسیر پیش رویم را  دشوار و پر از گردنه و پیچ و خم و بل سنگلاخ> می بینم. بزرگوارا ملاحظه و مراعات همچو منی ضعیف النفس را داشته باشید که مبادا با این تعریف و تمجید ها در برابر نفس اماره بالسو به زانو‌ در آیم.
    
     حضرت استاد  طباطبابی عزیز نقدتان  هم  دست کمی از نوازش مهربانانه تان  نداشت . ضمن اینکه برخی دیگر از دوستان عزیز نیز  با حضرتتان هم عقیده اند و بارها و بارها چنین تذکاری  از ناحیه سروران دیگری  به این کمین داده شده است.
    من علیرغم برخی بزرگواران که نقد فنی و عالمانه را بر نمی تابند بر این باورم که هر سخنوری و بویژه شاعری وقتی اثر خود را چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی منتشر می کند باید از پیش این پیه را به جان مبارک خویش مالیده باشد که مورد نقد قرار گیرد. و مفاد سخن گهربار مولایمان  امیر المومنین علیه آلاف التحیه  و الثنا  که فرمود:
    
    الکلام فی وثاقک ما لم تتکلم به، فاذا تکلمت به صرت فی وثاقه » .
    «سخن در بند توست، تا بر زبانش نرانی، و چون آن را گفتی، تو در بند آنی » . (نهج البلاغه، کلمات قصار: ) 381
    همین است. لذا هیچ شاعری از هیچ نقدی نباید ناراحت بشود .
    این خاطره را به حضور گرامی حضرت دوست جناب طارق نیز نوشتم که:
    {{ دوست بزرگوار و فاضلی که قصیده پرداز بسیار فرهیخته ای است و شاعر بسیار توانایی  و متلبس به لباس روحانیت نیز هست، قصیده ی غدیریه ای سروده بود که در بیتی از آن از {{ آیه ی مَن کُنت}} سخن بمیان آورده بود . و  در سایتی آن را درج کرده بود . وقتی مورد نقد من قرار گرفت که [[ دوست عزیز می شود از حضرتتان تمنا کنم که آدرس بدهید این(( آیه ی مَن کُنت)) در کدام سوره ی قرآن آمده است ؟}} بسیار ناراحت شد منتها نه از دست من بلکه از دست خودش که چرا قبل از اینکه در یکی از کتابهایش آن قصیده را چاپ کند به مثل منی نشان نداده است . و قسم می خورد که هیچکس جز شما این عیب بزرگ را متوجه نشده است.  الان آن کتاب مثل نقل و نبات پخش شده و مراتب فضل آن شاعر خوب را که متلبس به لباس روحانیت است آفتابی می کند !!!!}}
    دوست مفضال و سید بزرگوار از این جهت است که این کمین دست هر بزرگواری را که نقد فنی و عالمانه ای از آثارم به عمل آورد می بوسم .
    آرزومند صحت و سلامت حضرت دوست استاد طباطبایی عزیز می باشم.
    • 

      سیدمحمد طباطبایی   19 اردیبهشت 1399 12:31

      درود و ارادت بیکرانم به محضرتان حضرت دوست و ادیب و اندیشمند زرین قلم جناب
      استاد اکابر جناب حاج محمدی گرانقدر و گرانسنگم :
      عزیز جانم ، کمینهء کمترینتان هر آنچه که به شرمساری و پوزش و خجلت بسیار به حضورتان ایراد داشتم
      از صدق و ارادت و باور درون بود و لاغیر،
      که خدای عزوجل داند و خود آگاه است که افتخار و سعادتی که از شاگردی و ملازمت
      رکاب آن استادعالی کلام نصیب گردیده است موهبتی است که جز به تفضل حضرتش
      میسر نگردد و مرید مکتب عالمانه آن مراد شیرین بیان شدن همای سعادتی است که
      به هربامی نشیند و هر بختی را حمایل نشود ،
      حضرت استاد همانگونه که دوست فرزانه و ادیب ارجمند و دوست داشتنیم جناب استاد
      طارق خراسانی به تواضع عرضه داشتند ، کمترین نیز نه ادیبم و نه شاعر و نه سخنور و
      سخندان و تحصیلات دانشگاهی کمینه در رشته های مهندسی بوده است و بر حسب علقه و گرایشات درونی از کودکی روی آور به شعر وادب نیز شده و هر از گاهی سیاه مشقی می نگارم، و بیشتر طلبه ام تا مدعی ، زیاده گفتم و مجددا پوزشم را پذیرا باشید که :
      
      ای مگس عرصهء سیمرغ نه جولانگه توست
      
      باقی بقای حضرت دوست
      
      • 

        ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 13:14

        سلام مجدد برحضور گرامی سید بزرگوار جناب طباطبائی
        قربان لطف و محبت خالصانه حضرتعالی. اگر چه همانگونه که مرقوم فرموده اید تحصیلات عالیه حضرتتان در رشته ی مهندسی است اما آثار ادبی حضرتتان در غایت استحکام و استواری و فاخریّت است . و پر واضح است که مطالعات ادبی تان وسیع و
        طبع پرطراوتتان سرشار از شکوفه های بهاری است. آرزومند توفیق وز افزون شما هستم
        • 

          سیدمحمد طباطبایی   19 اردیبهشت 1399 13:30

          سر فرودم به مهر حضرت دوست
          
          نصب عین است هرچه گفتهء اوست
          
          در محضر مهرتان می بالم و می آموزم ، درود برشما
          
          حسبنا الله و نعم الوکیل
          
          باقی بقای حضرت دوست
• 

  محمد رضا درویش زاده   19 اردیبهشت 1399 09:27

  به به حظ کردم استاد درود بر شما
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 10:06

    سپاسمندم دوست عزیز
• 

  منوچهر فتیان پور   19 اردیبهشت 1399 12:19

  با سلام عرض ادب و ارادت دارم خدمت استادبزرگوارجناب حاج محمدی
  سروده از اشعار ناب شما راخواندنم لذت بردم
  طاعات مقبول حق باد
  
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 13:17

    درود و سلام و سپاس فراوان حضرت دوست.
• 

  معین حجت   19 اردیبهشت 1399 16:53

  با سلام و درود فراوان به استاد بزرگوار جناب حاج محمدی ...
  یک یک سروده های شما را به دقت میخوانم تا هر بار نکته و بلکه نکاتی بسیار بیاموزم
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 18:23

    استاد مفضال و حضرت دوست جناب حجت عزیز و گرامی
    نظر لطف حضرتتان را سپاس می گویم . توفیق روز افزونتر را آرزومند .
• 

  علی معصومی   19 اردیبهشت 1399 17:40

  درود ارجمند
  جناب حاج محمدی نازنین
  ◇◇◇
  نقادی ها، مباحثه ها و مجامله های ذیل این سروده ارزشمند را
  باید به تکرار بخوانم خوشه خوشه این خرمن دانش را
  
  
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 18:23

    سپاس بیکران حضرت دوست جناب معصومی عزیز را
• 

  محبوبه دهقان   19 اردیبهشت 1399 17:44

  سلام و درود بر شما استاد گرانقدر
  بس دلنشین سروده اید
  باشد که این تازه وارد از شما بیشتر بیاموزد.
  • 

    ابراهیم حاج محمدی   19 اردیبهشت 1399 18:24

    درود سرکار عالی را خیر مقدم عرض می کنم
• 

  مجتبی جلالتی   20 اردیبهشت 1399 21:44

  هزاران درود بر استاد ارجمند
  زیبایی چکامه تان را خواندم
  بیتی از حضرت حافظ تقدیم تان .
  
  قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
  ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
  
• 

  سیلویا اسفندیاری   21 اردیبهشت 1399 02:06

  سلام و عرض ارادت بزرگوار
  قلم توانمندتان ستودنی است