با من ای خورشید صورت دوش در خوابم چه کاری داشتی
در عجب بودم مگر درکوی رندان هم گذاری داشتی
مهربانی هم بلد بودی مگر نامهربان مهتاب من،
راه را گم کرده بودی یا فقط اینجا گذاری داشتی
رحم بر دلتنگی دلهای مجنون کرده بودی نازنین
یا که بعد سالیانی مه جبین، یاد نگاری داشتی
آمدی؟ با چشم تر در پایت افتادم به خواب،
بعد عمری یادت افتاده ست جانم، بی قراری داشتی
ای عجب در خواب هم تاب نگاهت سخت بود
چشم در چشمت؟ ز من بد انتظاری داشتی!
وای افسون نگاهت سینه را بی تاب کرد.
چون منی پیدا نمی کردی، اگر مجنون هزاری داشتی
اشک در چشم و نگاهم بی قرار از خیره گی
بوسه بر چشمت ز چشم شرمساری داشتی
آه می شد گفت در بیداریت محبوب من؟
نازنین فرهاد من، شیرین تلخ بی قراری داشتی.
کاش در خوابم به خواب مرگ می رفتم و کاش
در حدیث عاشقی و مرگ نسرین اختیاری داشتی
نسرین قلندری - 85
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 7
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 31 امرداد 1396 01:37
فاطمه گودرزی 08 اردیبهشت 1399 13:52
درود برشما رمضان مبارک
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 16:22
☆☆☆☆☆
محمد مولوی 01 فروردین 1400 09:29
محمد خوش بین 08 اردیبهشت 1400 09:16
درود بر شما بسیار زیبا
محمد مولوی 01 فروردین 1401 16:37
نصرت اله صفی زاده 01 فروردین 1402 01:46
درود بر شما