بسمه العزیز
در طلب عشق
به کار عشق در این روزگار بی عاری
شده است خون دل از چشم های من جاری
بیازمودم و گویی که نیست در این شهر
کسی که فهم کند راه و رسم دلداری
ز کیمیا خبری نیست جمله مشغولند
خلایقی به فریبایی و دغل کاری
دل سیاه فراوان و نور بس اندک
چنان که نیست به مردم ز نور آثاری
به اوج ظلمت خود هر کسی برفته فرو
دل همه ز وفا و ادب شده عاری
سلام و خنده، ندا و نوید، بوس و کنار
تکلف است و ریایی ز زور ناچاری
کجا است همنفسی تا به شرح عرضه دهم
حکایت غم بی معنایی و نگونساری
بیا که معرکه عشق های این بازار
ثمر نداده به جز حسرت و دل آزاری
امان از عشق که هرگز نمی شود حاصل
در این زمانه ناشاد و ناخوش انگاری
چو عشق هدیه حق است از نعیم بهشت
نمی توان که فرو ماند در تهی پارس
سبک برآ ز غم و کن طلب ز حق مهدی
تو باز عشق و صفاجویی و وفاداری
مهدی رستگاری
سیزدهم خرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
ژوئن سال ۲۰۲۱ میلادی
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 12
امیر عاجلو 14 خرداد 1400 15:27
درود بر شما
مهدی رستگاری 30 خرداد 1400 19:42
سلام و درود و سپاس بیکران جناب عاجلوی عزیز
کیوان هایلی 14 خرداد 1400 23:16
درودها بر شما جناب رستگاری بزرگوار و گرامی
بسیار زیبا سرودید
قلمتان استوار
مهدی رستگاری 30 خرداد 1400 19:42
سلام و درود و سپاس بیکران جناب هایلی عزیز
محمد خوش بین 15 خرداد 1400 18:43
سلام و درودها استاد عزیز
عالی
مهدی رستگاری 30 خرداد 1400 19:43
سلام و درود و سپاس بیکران جناب خوش بین بزرگوار
علی مزینانی عسکری 15 خرداد 1400 20:07
سلام و عرض ادب
دستمریزاد
مهدی رستگاری 30 خرداد 1400 19:43
سلام و درود و سپاس بیکران جناب مزینانی عزیز
کاویان هایل مقدم 17 خرداد 1400 10:39
رستگار باشید جناب رستگاری به کار عشق
مهدی رستگاری 30 خرداد 1400 19:43
سلام و درود و سپاس بیکران جناب مقدم عزیز
امیر عاجلو 17 خرداد 1400 20:41
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 30 خرداد 1400 19:44
سلام و درود و سپاس بیکران جناب عاجلوی بزرگوار