پای از این ورطه برون گر ببری سخت شود
عاشق چشم خمار تو نگون بخت شود
گر شبی بی تو و بی روی تو بر ما گذرد
روح و جان رفته کفن بر تن ما رخت شود
می پسندی که کفن بر تن ما گردد رخت ؟
من خیالم همه از چشم و دلت تخت شود
غم نبینم به رخت جان و دلم خنده نما
شرط عشق است که عاشق همه سرسخت شود
گله منما که اگر خاطرت آزرده کنی
عاشق زار تو از درد تو بد بخت شود
گاه آرامش دل ، خلوت و در تنهایی است
به نگاهت قسم این خلوت ما سخت شود
من دلم را به تماشای تو آذین بستم
ارزد این جامه ی زیبا به تنم رخت شود
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
علیرضا خسروی 06 فروردین 1395 10:39
احسنت درود بر شما
سال نو مبارک
جابر ترمک 06 فروردین 1395 11:24
درود و عرض ادب
حسن کریمی 06 فروردین 1395 11:57
سلام و عرض تبریک سال نو جناب پناهی درود بر شما