3 Stars
طارق خراسانی

با کُشتن ما جهان معطر گردد

ارسال شده در تاریخ : 08 آذر 1399 | شماره ثبت : H9413845

ما اهل شهادتیم و بیزار ز جنگ
بر ظلم بپاخاسته بی صبر و درنگ
با کُشتن ما جهان معطر گردد
«ماشیشه ی عِطریم، بکوبید به سنگ» [1]
ا
[1] مصرع از میلاد عرفانپور
ما شیشه ی عطریم بگوئید به سنگ

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 218 نفر 405 بار خواندند
امیر عاجلو (08 /09/ 1399)   | علیرضا علیدادی شمس ابادی (08 /09/ 1399)   | مجید ساری (08 /09/ 1399)   | رویا امامی (09 /09/ 1399)   | کرم عرب عامری (09 /09/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (09 /09/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (09 /09/ 1399)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (09 /09/ 1399)   | طارق خراسانی (09 /09/ 1399)   | علی رفیعی (09 /09/ 1399)   | اکبر رشنو (10 /09/ 1399)   | سید مظفرالدین هاشمی (28 /09/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :6


نقد 2

  • اکبر رشنو   10 آذر 1399 23:09

    درودها
    به به !چه عطری از شرف پیچیده در دِماغ باغ
    گرفته در بر همه دیوار و در !
    این دوبیت در تضمین عطر آگین چقدر حرف شرف دارد!
    ” جهان از ما معطر گشت”
    ونکته بگویید به سنگ
    ودیگر بکوبید به سنگ
    واصلا هر دو نکته داشت
    و
    مانسلان “هل من ناصریم ” وهرچه بر ما می رود از کشتن وگردن زدن
    باز بیشترینمان قد می کشد به صحن در تیغهای دودم
    خون سرداران رشید وسیاوشان بی غش قد می کشد قد
    خیلی فراتر از فکر غلط چشم بستگان کوران وکر
    و کی کم می شو یم از گردن زدن!
    مرا
    بکارید در کرت های جنون و با کشتن و یا خون
    من بیشترین خورشید می شوم …
    به هر اکنون
    و تا شان ستاره علم می شوم
    و
    ملت بزرگ ورشید ما هزار باغ طوباست ازین دست
    و
    یوم المظلوم اشد من یوم الظالم
    خواهد بود بی شک
    که بر جسد خو کان در لگد مال لجن گام پایداری خواهد رفت
    و
    هفت خط گیلاس بر سر فرعونان مست قرن شکسته می شود
    از هر دست
    و
    کاخ روی سرشان جز خرابه ها ی متروک نخواهد بود
    پر زوزه های شغالان ولگرد
    همین و بس
    الیس صبح بقریب بر هر غریبست
    ارادتم

    • طارق خراسانی   10 آذر 1399 23:39

      درود ها بر استاد گرانمهرم

      حضرت اکبر رشنو
      بزرگ سپید سرای سرزمینم
      دست و قلمتان را با تمام وجود از راهی دور می بوسم
      سپاس استاد


      در پناه خدا rose

نظر 13

  • امیر عاجلو   08 آذر 1399 17:58

    سلام ودرود rose  rose  rose

    • طارق خراسانی   09 آذر 1399 13:55

      سلام و درود

      سپاس از حضور سبزتان بزرگوار


      در پناه خدا rose

  • علیرضا علیدادی شمس ابادی   08 آذر 1399 20:01

    درود rose rose

    • طارق خراسانی   09 آذر 1399 13:56

      درود بر شما

      سپاس از حضور گرمتان


      در پناه خدا rose rose

  • مجید ساری   08 آذر 1399 20:58

    بسیار زیبا و قشنگ و عالی بود دوبیت تان
    استاد
    درود برشما
    و دستمریزاد

    در پرچم ما بال شهید است رفیق

    • طارق خراسانی   09 آذر 1399 13:57

      سلام و درود

      سپاس از حضور موثرتان


      در پناه خدا rose

  • کرم عرب عامری   09 آذر 1399 01:34

    درودها استاد عزیز درودها
    rose rose rose

    • طارق خراسانی   09 آذر 1399 13:58

      سلام و درود

      سپاس از حضور استاد گرامی ام


      در پناه خدا rose

  • کاویان هایل مقدم   09 آذر 1399 08:57

    حقا که همین است و جز این نیست
    applause applause applause

    • طارق خراسانی   09 آذر 1399 13:59

      سلام و درود

      سپاس از حضور ادیب گرانمایه


      در پناه خدا rose

  • ابوالحسن انصاری (الف. رها)   09 آذر 1399 10:24

    سلام و درود و دستمریزاد استاد عزیزrose rose rose rose rose rose

    • طارق خراسانی   09 آذر 1399 14:00

      سلام و درود

      سپاس از حضور دوست شاعر و بزرگوارم


      در پناه خدا rose love struck

  • اکبر رشنو   10 آذر 1399 23:09

    درودها
    به به !چه عطری از شرف پیچیده در دِماغ باغ
    گرفته در بر همه دیوار و در !
    این دوبیت در تضمین عطر آگین چقدر حرف شرف دارد!
    ” جهان از ما معطر گشت”
    ونکته بگویید به سنگ
    ودیگر بکوبید به سنگ
    واصلا هر دو نکته داشت
    و
    مانسلان “هل من ناصریم ” وهرچه بر ما می رود از کشتن وگردن زدن
    باز بیشترینمان قد می کشد به صحن در تیغهای دودم
    خون سرداران رشید وسیاوشان بی غش قد می کشد قد
    خیلی فراتر از فکر غلط چشم بستگان کوران وکر
    و کی کم می شو یم از گردن زدن!
    مرا
    بکارید در کرت های جنون و با کشتن و یا خون
    من بیشترین خورشید می شوم …
    به هر اکنون
    و تا شان ستاره علم می شوم
    و
    ملت بزرگ ورشید ما هزار باغ طوباست ازین دست
    و
    یوم المظلوم اشد من یوم الظالم
    خواهد بود بی شک
    که بر جسد خو کان در لگد مال لجن گام پایداری خواهد رفت
    و
    هفت خط گیلاس بر سر فرعونان مست قرن شکسته می شود
    از هر دست
    و
    کاخ روی سرشان جز خرابه ها ی متروک نخواهد بود
    پر زوزه های شغالان ولگرد
    همین و بس
    الیس صبح بقریب بر هر غریبست
    ارادتم

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا