3 Stars

این هوای شرجِ تن !

ارسال شده در تاریخ : 19 دی 1395 | شماره ثبت : H944522


شب به عالم چیره شد در چشم عاشق خانه کرد

دیده صبری بر صنم هر شب همی مردانه کرد

غلت ها خوردم درونِ چسبِ شرجِ تن به غیظ

خرده های غصه را دل جذبِ خود در لانه کرد

عاشقی کردی اگر داغی به سردی غالب است

گرچه نابودن ز تو یخ بر دلِ دیـــــوانه کرد

چشم ها باز و فراخ و دودِ تنبـــــاکو به سِیر

موجِ تنهایی به مسخی کِرم را پــــروانه کــرد

خَم به خُم شب را نمودم صبح و شمس آمد به ناز

خانۀ امّیدِ من با شُربِ می صبحانه کــــــرد

در مقامِ سعیِ مروه ؛ در صفا چشمم بخُفـــت

دستِ من زلفِ ترا با آبِ زمزم شانه کـــرد

چون به بیداری رسیدم شب گریبــــانم گرفت

چشمِ شاهین با ترازو وزنِ دل پیمانه کــــرد

انتظـــــــار از ما و درد از ما ؛ نهایت حلقه را ،

سرنوشت از ما گرفت و در یَدِ بیــــــگانه کرد.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 195 نفر 260 بار خواندند
محمد جوکار (21 /10/ 1395)   | علی سپهرار (25 /10/ 1395)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (21 /10/ 1395)  
تعداد آرا :1


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا