بعد یک عمری غزل از من کبوتر ساخته
شعر از احساس من یک کوه باور ساخته
غم مرا لنگر به لنگر روی ساحل می کشد
اقیانوس از دلم قوی شناور ساخته
گل اگر در باغ لبهای شما وا شد نخند
موج موهای شما تصویر قمصر ساخته
پایگاه عشق ما باید ، نباید داشته
آسمان از اشک ما باران خودسر ساخته
هی غزل می خوانمت هی ساده تر قد میکشی
کوزه گر از خاک تو از کوزه بهتر ساخته
من همان موجم که عمری بادبان از خشم باد
در غزل از بغض من یک عمر سنگر ساخته
شهر گمنامان مرا هر شب " پرستش " کرده اند
عشق در احساس من تندیس مادر ساخته
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۶.۱۸
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
محمد جوکار 20 دی 1395 03:31
عشق ، از اشکم گلاب ناب قمصر ساخته
قلب را ، پامال یک چشم ستمگر ساخته
یکطرف خنجر نهاده ، بر گلوی عاشقان
یکطرف زمزم ، برای اشک هاجر ساخته .... بداهه
=========
درودها مهربانو مددی عزیز
خرسندم که باز هم مجالی برای عرض ارادت و خوانش غزلی فاخر از قلم زیبایتان یافته ام
رقص قلمتان جاوید
پرستش مددی 20 دی 1395 15:13
عرض ادب و احترام استاد گرانقدر
سپاسگزارم از همراهی بی نظیرتان
درودتان باد
برقرار باشید
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 21 دی 1395 13:58
درود بر شما
دستمریزاد .