3 Stars

ساقی رسالت

ارسال شده در تاریخ : 24 اردیبهشت 1394 | شماره ثبت : H94252


به میان عشقبازان تــو چـه عاشقی خـدا را !
که نـدای یا محمّد(ص) ز خـداست آشنـا را
نسزد بجز تـو اَلـْحق به کسی چنین رسالت
که به مُهر ختم گشتــــی سر ِ خیل انبیــا را
نـه کـلاس علم رفتی نـه قلم بدست بـودی
همه نـانـوشتــه خـوانــدی کلمـات بــاصفا را
تو جهانِ معجزی خـود به عنایت الهـــی
نتوان نوشت مدحـت چو کلام ِ وحــی یـارا!
عطشم چـــو میگساران ، کرم از تو باد ساقی!
بده بــاز جــامِ باقی چشَم آن خـم ِ وَلا را
وَ سَلامــی عـن فؤادی بکَ کـلّ یوم ٍ اَلْحَقْ
یَـتَـقَـدّمَ الــوَفــاکَ حَـسَنـا ً الـــیَ السّکــارا
وَ حَیـاتـک الیُـواسی معــا ً الـصّبــوح روحــــی
لـک أن یکــون زاکــی مـن عـذاب ِ وَالفـرارا
همه شب بــه وصل موعود هلــه چشم انتظارم
کـه شراب صبحگـاهــی دهـی از کـرم دادا را

***
ایضاح:
در این غزل کلمه ی « دادا » را با هجای کوتاه بر وزن « خدا » بخوانید.
شبه ترجمه ی لفظی بیت ششم:
همیشه سلامم از دلم برای تو باد ، براستی که وفای تو به مستان خوب پیش می رود .
شبه ترجمه ی لفظی بیت هفتم:
به جان تو « روحم » با شراب صبحگاهی همدردی می کند برای تو اینکه از عذاب و روگردانی « پاک بشود ».


دادا بیلوردی
تاریخ سرایش : بهار 1371 هجری شمسی – مشهد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 472 نفر 807 بار خواندند
طیبه طه (تهرانیان) (26 /02/ 1394)   | طارق خراسانی (26 /02/ 1394)   | نگار حسن زاده (26 /02/ 1394)   | دادا بیلوردی (26 /02/ 1394)   | سمانه تیموریان (آسمان) (27 /02/ 1394)   | علی اصغر اقتداری (27 /02/ 1394)   | منوچهر منوچهری(بیدل) (27 /02/ 1394)   | کرم عرب عامری (27 /02/ 1394)   | رضا شیخ فلاح لنگرودی (28 /02/ 1394)   | اعظم جعفری (03 /03/ 1394)   | بهناز علیزاده (16 /03/ 1394)   | علی معصومی (21 /01/ 1399)   | امیرحسام زمانیان (03 /06/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :8


نظر 23

  • طیبه طه (تهرانیان)   26 اردیبهشت 1394 19:05

    سلتم و احترام
    زیباترین معنا را برای بیان ارادت نمودید
    شاید کسی باشد که راه از تو بجوید
    کمی صبر کن شاید مسافری خسته از بار سفر نشانی عشق از تو بخواهد
    صدای عبور ثانیه می لرزاند دل بیقرار را
    شاید فردا دیر باشد برای رفتن. شدن. گردیدن
    امروز را در یاب
    تشنه لبان وادی عشق
    انتظار جرعه معرفتند
    چون شراب طهور خوری جرعه ای بر خاک ره فشان

    • دادا بیلوردی   28 اردیبهشت 1394 00:10

      درود بر بانو طه

      از لطفتان بی نهایت متشکرم

      چشم رنجه فرمودید.

  • طارق خراسانی   26 اردیبهشت 1394 19:44

    سلام بر دادای عزیزم



    زیبا زیبا زیبا



    حرف ندارد و من تعجب می کنم این اثر فاخر در سال 1371 سروده شده و چرا مسئولین فرهنگی از آن غافل شده اند؟

    کسی که ذره ای عشق به پیامبر اکرم (ص) داشته باشد و این غزل زیبای شما را بخواند باید آن را نشر دهد و افسوس می خورم که امور فرهنگی کشور در دست افراد بسیار ضعیفی ست.

    وزن شعر متفاعلن فعولن متفاعلن فعولن که حضرت شهریار هم از آن بهره برده است ایشان برای مولا و شما برای رسول گرامی(ص) ... در این وزن حضرتعالی قدرت شاعرانگی خود را نشان داده اید و همچنینمصارع عربی نشان از تسلط آن عزیز بر ادبیات عرب را دارد.

    واقعن لذت بردم و درود ها گفتمت ...آفرین دادا جان . اجر شما با حضرتش





    در پناه رب العامین



    rose rose rose rose rose rose rose

    applause applause applause applause applause applause applause

    applause applause applause applause applause applause applause

    applause applause applause applause applause applause applause

    rose rose rose rose rose rose rose

    • طارق خراسانی   27 اردیبهشت 1394 08:08

      با سلامی دوباره


      چون صحبت از زنده یاد شهریار شد و وزن شعر زیبای شما که هم وزن شعر معروف علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را می باشد لازم دانستم که در خصوص شعر استاد شهریار نکته ای را عرض کنم :


      حضرت شهریار به اقتباس از مفتون همدانی شعر معروف خود را می سراید که سرقت ادبی محسوب نمی شود.


      این هم شعر جناب مفتون همدانی:





      علی ای همای وحدت تو چه مظهری خدا را


      که خدا نمود زینت به تو تخت انّما را


      علی ای محیط وحدت تو چه آیتی خدا را


      که محاط توست کثرت چه نهان چه آشکارا


      علی ای سوار قدرت تو چه قدرتی خدا را


      که کشید دست و تیغ تو کمان لافتی را


      علی ای که با محمد به دو جسم رفته یک روح


      صلوات ختم بنما بنگر یکی دو تا را


      علی ای سماء وحدت تو چه پرتوی خدا را


      که به نه سپهر دادی تو علو و ارتقا را


      تو به آسمان وحدت چه مهی چه آفتابی


      که گرفته نور روی تو ز ارض تا سما را


      به تو گر قوام هستی ز ازل خدا نبستی


      به تمام ملک هستی به کردی این عطا را


      علی ای که داد احمد به کَفَت لوای حمدش


      که علم کند یدالله به دو عالم آن لوا را


      علی ای که در شجاعت به قدر تو قدر دادی


      که قدر به دست گیرد سر رشته قضا را


      نبود بجز تو حیدر نبود بجز تو صفدر


      بکسی نداده داور بجز از تو این قوا را


      علی ای که کس بجز تو به خدا نمی تواند


      که بقا دهد فنا را که فنا دهد بقا را


      به کدام چشم بیند به تو آنکه خود نبوده


      که ز ابتدا تو بودی و تو هستی انتها را


      علی ای که حب و بغض تو بهشت گشت و دوزخ


      که میان این دو برزخ کند امتحان ما را


      تو به توبه و انابه لب بوالبشر گشودی


      پسری قبول توبه ز پدر نمود یارا


      دم عیسوی ز لعل تو نمود مرده احیا


      که به دست پور عمران تو نهادی آن عصا را


      چو عروج کرد احمد که بجز تو بود آنجا


      که به جلوه وانماید پس پرده عما را


      علی ای که در سخاوت به هزارها چو حاتم


      ز کرم تو یاد دادی ره بخشش و سخا را


      علی ای که بوعلی ها ز تو رسم کرده قانون


      که نوشت حکمت او ز شفای تو شفا را


      اگر عمرو یا که عنتر چه به نهروان چه خیبر


      که نکرد گم ز بیم تو به جنگ دست و پا را


      بجز از علی چه گوئی به کسی خلیفه الله


      ز خدای زهد و تقوی بده فرق اتقیا را


      علی ای که با نگاهی کنی عالمی تو احیا


      چه شود که وا نوازی به نگاهی آشنا را





      مفتون همدانی یا سید میرآقا از شاعران قرن چهاردهم است. وی متولد ۱۲۶۸ هجری شمسی در همدان و متوفی به سال ۱۳۳۰ هجری شمسی است. سیدمیرآقا در سرودن شعر از سرآمدان معاصر بود و تخلص خود را مفتون انتخاب کرد. از دیوانی حجیم به نام دیوان مفتون به یادگار مانده است که استاد سعید نفیسی مقدمه‌ای بر آن نوشته است.

      • دادا بیلوردی   27 اردیبهشت 1394 20:25


        درود بر استاد طارق خراسانی عزیز .
        از توجه و عنایت حضرتعالی بسیار سپاسگزارم.
        قبلاً در این خصوص از نکته نظرات و نتایج تحقیقات استاد جواد محقق با خبر بودم. با توجه به شواهد موجود استاد شهریار حتماً در قصیده ی همای رحمت از قصیده ی گرانبهای استاد مفتون همدانی تأثیر گرفته و اقتباس هایی داشته است. یعنی قصیده ی همای رحمت استاد شهریار محصول یک ساعت خلوت شبانه ی او نیست. او قبلاً غزل معروف حضرت حافظ در این وزن را حفظش بوده و در قصیده ی همدانی نیز مدتها سیر داشته تا این اثر « همای رحمت » را خلق نموده است. هر چند که اثر استاد همدانی عمیق و پر محتوا و عارفانه تر است اما نباید از حق گذشت ، استاد شهریار نیز در این قصیده ی « همای رحمت » به روانی کلام و شفافیّت و سایش بلاغت توجه داشته است. بنده این وزن را علاوه از قصیده ی همای رحمت در غزل « ملازمان سلطان » حافظ نیز دیده بودم. لیکن ، بیشتر بی خبر از اثر گرانبهای استاد مفتون همدانی، از قصیده ی همای رحمت و غزل حافظ تأثیر پذیرفته ام.
        قصیده ی زنده یاد مفتون همدانی بسیار پر محتوا و عارفانه است . آن حضرت نیز بی شک وزن قصیده اش را از غزل حضرت حافظ برداشته که می فرماید:
        به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
        که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
        ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
        مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
        مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
        ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
        دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
        تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا
        همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
        به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
        چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
        دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را
        به خدا که جرعه ای ده تو به حافظ سحر خیز
        که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

        اما گذشته از تشابهات قوافی و ردیف و وزن، تفاوت محتوائیِ غزل « ساقی رسالت » با قصیده ی همدانی و قصیده ی شهریار در این است که:
        اولاً – اثر « ساقی رسالت » غزل است و آن دو قصیده
        ثانیاً – اثر « ساقی رسالت » در وصف مقام عظمای پیامبر اکرم (ص) است و آن دو در وصف امام علی (ع)
        ثالثاً – در اثر « ساقی رسالت » ابیات عربی وجود دارد اما در آن دو ابیات عربی وجود ندارد.
        در هر حال اینها قندهایی هستند با طعم متفاوت و شاید رنگ متفاوت که هر کدام را لذتی مجزّا می باشد.
        بازهم در غزل، مدیون عالم حضرت حافظیم و بس:
        روان تشنه ی ما را به جرعه ای دریاب
        چو می دهند زلال خضر ز جام جمت
        .
        بی نهایت سپاس

        • طارق خراسانی   28 اردیبهشت 1394 00:46

          با سلامی دوباره





          قطعن همینطور است که حضرتعالی با شیوایی و بلاغت تمام بیان داشته اید.


          شعرا اصولن از یکدیگر وام می گیرند و این روش پسندیده ای ست و حضرت حافظ از شعرای ماقبل خود چون فردوسی و بسیار از عراقی سود جسته است و حتا از نسیمی ...یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور اقتباس از شهید نسیمی ست و الحق حضرت شهریار به زیبایی به استقبال شعر جناب همدانی برخاسته و فراز هایی در شعر زنده یاد شهریار دیده می شود که منحصر بفرد است.


          حقیر در مقابل اشعار خوب و فاخر هرگز سکوت نمی کنم و اگر در خصوص شعر زیبای حضرتعالی باب تشویق را گشودم علت همان فاخر بودن اثر است و این افتخاری ست برای همه ی ما و آیندگانی که در راهند.








          در پناه خداوند سبحان


          سلامت باشید آمین








          rose rose rose

        • طارق خراسانی   28 اردیبهشت 1394 01:05

          حضرت دادا آن دوست عزیز که برای حضرتعالی بصورت خصوصی کامنت گذاشته اند بی خبر از معنای خِیل و خَیل بوده اند

          بدین توضیح که :



          خَیل . [ خ َ ] (ع اِ) لشکر. سپاه . (ناظم الاطباء). گروه سواران . (غیاث اللغات ). لشکریان . سپاهیان . نظامیان . عساکر. آنان که خدمت لشکری کنند < ...



          (خِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خِیل = گروه اسبان . 2 - گروه سواران . ج . اخیال ، خیول .



          ما متأسفانه یَک را یِک و شَکل را شِکل تلفظ می کنیم که از این موارد زیاد است

          • دادا بیلوردی   29 اردیبهشت 1394 20:54

            درود بر استاد خراسانی عزیز

            از دقت نظر و لطف حضرتعالی سپاسگزارم.

            در تکمیل پاسخ قبلی ام به استحضار حضرتعالی می رساند که:

            در حقیقت غزل « ساقی رسالت » بطور نا خواسته یا غیر مستقیم، ریشه در احساس زنده یاد مفتون همدانی و حافظ دارد.

            یعنی اگر قرار بر این باشد که یادی از منبع احساس بنمایم عدالت چنین حکم می کند که ابتدا یادی از حافظ بکنم بعد یادی از مفتون همدانی و سپس یادی از شهریار.

            rolling on the floor rolling on the floor rolling on the floor

  • نگار حسن زاده   26 اردیبهشت 1394 20:27

    سلام و عرض ادب و احترام

    بی نهایت زیبا بود

    لذت بردم و آموختم از قلم هنرمندتون

    شاد وسلامت باشید

    rose

    • دادا بیلوردی   28 اردیبهشت 1394 00:13

      درود بر بانو حسن زاده
      چشم رنجه فرمودید rose

  • دادا بیلوردی   26 اردیبهشت 1394 20:56

    با سلام و احترام
    بسیار متشکرم از دوستان و اساتید گرامی که چشم رنجه فرموده و حقیر را مورد لطف و نواز ش کلامشان قرار داده اند. rose

  • سمانه تیموریان (آسمان)   27 اردیبهشت 1394 01:07

    با عرض سلام و درود
    چقدر زیبا بود
    و تداعی کننده شعر شهریار بزرگ
    خصوصا ابیات عربی بسیار به دل مینشینند
    دستمریزاد به این قلم و این همه توانایی و شور و شوق rose rose rose rose

    • دادا بیلوردی   28 اردیبهشت 1394 00:14

      درود بر بانو آسمان
      چشم رنجه فرمودید
      مهرتان افزون rose

  • منوچهر منوچهری(بیدل)   27 اردیبهشت 1394 10:51

    سلام به استاد عزیزم جناب دادا از اینکه اشعار زیبای شمارا شمارا میخوانم همیشه لذت میبرم درود بر شما دوست عزیز همیشه زیباrose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • دادا بیلوردی   28 اردیبهشت 1394 00:17

      درود بر جناب بیدل بزرگوار
      چشم رنجه فرمودید
      لطف حضرتعالی مستدام rose

  • کرم عرب عامری   27 اردیبهشت 1394 11:20

    درود بر استاد توانا

    rose rose rose

    • دادا بیلوردی   28 اردیبهشت 1394 00:18

      درود بر استاد عرب عامری
      چشم رنجه فرمودید
      مهرتان افزون rose

  • دادا بیلوردی   28 اردیبهشت 1394 00:05


    درود بر دوستان عزیز
    از اینکه غزل حقیر به دلتان نشسته بی نهایت خوشحالم و امیدوارم که بیش از این از توجهات حضرات عالی بهره مند شوم. در پاسخ نظر خصوصی یکی از دوستان به عرض می رساند که بنده از معنای « خیل » با خبرم و موارد مرقوم آن حضرت قبل از سرودن این شعر برایم معلوم بود اما روی هم رفته واژه ی « خیل » به معنای دسته و گروه می باشد که می توان هم به انسان به کار برد و هم به حیوان، مثل « نفر » که هم به شتر به کار می برند و هم به انسان. آیا اگر در جایی ببینیم که نوشته اند : گروهی از جانوران .... نباید از کلمه ی « گروه و انجمن » برای انسان بکار ببریم؟...
    توجه فرمایید:
    حضرت لسان الغیب (حافظ ) میفرماید:
    گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
    هر جا که نام حافظ در انجمن برآید

    و عارف بزرگ ( مولانا ) میفرماید:

    سلطان خیل مایی، لیلی لیل مایی
    یا لدةاللیالی، یا بهجةالنهار

    و استاد سخن ( حضرت سعدی) میفرماید:
    ما گدایان خیل سلطانیم
    شهر بند هوای جانانیم

    و حضرت نظامی گنجوی میفرماید:
    محمد کافرینش هست خاکش
    هزاران آفرین بر جان پاکش
    چراغ افروز چشم اهل بینش
    طراز کار گاه آفرینش
    سرو سرهنگ میدان وفا را
    سپه سالار و سر خیل انبیا را ...

    جام می و خُم چشیدن با هم در معنای عرفانی مناسبت دارند. در آثارعرفا همچنین زیغال و قدح و باده .....
    اگر در خوانش درست اشتباهی رخ دهد وزن به هم می خورد لذا باید ریتم موسیقی شعر حفظ گردد:
    همه شب به وصلِ موعود، هله چشم انتظارم
    متفاعلن فعولن، متفاعلن فعولن

    بسیار سپاسگزار rose

  • رضا شیخ فلاح لنگرودی   28 اردیبهشت 1394 14:01

    سلام جناب استاد دادای عزیز
    بسیار لذتبخش بود خوانش غزل زیبای شما و بسیار شورانگیز به خصوص وقتی در مدح پیامبر بزرگ اسلام
    حضرت ختمی مرتبت ، محمد (ص) سروده اید..
    درود بیکران بر شما rose rose rose rose rose

    • دادا بیلوردی   29 اردیبهشت 1394 19:56

      درود بر جناب فلاح لنگرودی عزیز و بزرگوار
      چشم رنجه فرمودید
      لطف حضرتعالی مستدام rose

  • بهناز علیزاده   16 خرداد 1394 17:00

    درود بر استاد دادای گرامی، rose rose rose rose rose

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 19:17

    درود ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose rose

  • امیرحسام زمانیان   03 شهریور 1399 15:35

    سلام و درودrose
    خواندم و لذت بردمapplause
    بمانید rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا