3 Stars

آسمان شهر تهران !

ارسال شده در تاریخ : 22 اسفند 1396 | شماره ثبت : H946044

آسمان شهر تهران !



شب است و باز مهتاب دل آرا
زند بوسه به گلهای بهاری
صدای روحبخش آبشاران
بَرد روح مرا تا بی قراری


تو گویی آسمان شهر تهران
پر از الماس های آتشین است
دودستم چون ستیغ کوهساران
زدامان ستاره خوشه چین است


به یاد آمد مرا از عهد دیرین
زمانی که جوانی شاد بودم
در اوج آسمان آبی عشق
کبوتر بودم و آزاد بودم


بهر سو عاشقانه می پریدم
دلم مسرور از عشق کسی بود
به گل چیدن همه سرگرم بودم
که گلروی فریبنده بسی بود


در ایامی که فارغ بودم از درد
درخت شادمانی ریشه می کرد
سراپا مست جام عشق بودم
که دل بر عاشقی اندیشه می کرد


به روی هر درخت پیر؛ نامی
به رسم یادگاری کَنده بودم
چو پیش نونهالان گل اندام
غلامی زَر خرید و بنده بودم


به ناگاه از برِ من پر کشیدند
تمام آرزو های جوانی
چنان شد تلخ کامم از زمانه
که غم شد در وجودم جاودانی


جوانی رفت و آن رؤیای شیرین
غمش دل را به پیری می نشاند
رود آن خاطرات از یاد و چون گرد
مراهم در پی خود می کشاند


چه گویم از دل رنجیده ی خویش
همه جانم پر از اندوه و درد است
نمی دانم به مویم برف پیریست ؟
ویا از گرد باد رنج ؛ گرد است


فرو ماندم که از حالم چه گویم
میان ورطه ی درد دلِ خویش
چنان غرقم در این ماتم که هرگز
ندانم باز گفتن مشگل خویش


بیا مارا از این محنت رها کن
که عشقت را میان سینه دارم
بدان مهر تو را تا زنده هستم
چو جانم در دلِ بی کینه دارم



شعر از - مجید شفق

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 165 نفر 252 بار خواندند
اله یار خادمیان (26 /12/ 1396)   | مجید شفق (28 /12/ 1396)   | حبیب رضایی رازلیقی (28 /12/ 1396)   |

رای برای این شعر
اله یار خادمیان (26 /12/ 1396)  مجید شفق (28 /12/ 1396)  
تعداد آرا :2


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا