3 Stars

شهد نابی ساختم !

ارسال شده در تاریخ : 20 خرداد 1397 | شماره ثبت : H946348





شهد نابی ساختم !



در خیال از دیدگانت آفتابی ساختم
کام جان را از لبانت شهد نابی ساختم


بر لبم صد خنده و در دل هزار اندوه تلخ
بر غم سنگین ز شادی ها نقابی ساختم


خاطرم خو کرده با اندیشه های بیقرار
بهر دل بیهده عمری اضطرابی ساختم


شب همه شب پیکرت را نقش کردم با خیال
وز نگاه پر فروغت ماهتابی ساختم


چاره ساز روح عطشانم می گلگون نبود
بهر سر مستی ز لبهایت شرابی ساختم


ریختم دُر سخن را در صدف های بیان
وز معانی گوهر نظم خوشابی ساختم


تابم از کف رفت و تب بر جان زارم رخنه کرد
تا برای دل از آن لب التهابی ساختم


روی خورشید امیدم گشت پنهان بسکه تلخ
هر نفس از آه سرد خود سحابی ساختم


از برای دفع بد خواهانِ اهریمن سرشت
وام کردم برقی از چشمت شهابی ساختم


چونکه تاب دیدن نامردمان در من نبود
سر به جیب خود کشیدم با کتابی ساختم


بسترم از آب دیده چون شفق در خون نشست
تا ز دریای نگاه تو سرابی ساختم



غزل از - مجید شفق


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 126 نفر 174 بار خواندند
حبیب رضایی رازلیقی (21 /03/ 1397)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :1


سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا