زِ عشقـت ، پیری ام بازا جـوان شد
که آن عشقـت به مغز جسم وجان شد
جوانـی کـی بدانستـم ، به پیـری
ز عشقـت باغ جانـم لاله گون شد
٭٭٭
طراز ملک ایـمان ، مال مـا شـد
از آن اول کـه این عالـم بنا شـد
اگـر ایـمان ما بر حق نمی بود
یقیـن باشد کـه این آدم فنـا شـد
٭٭٭
خدایـا ، دایـماً حکم ات شنفتـم
به ضد حکـم تو ، حکمی نگفتـم
مـرا بیچـاره بنمودی ، به دنیـا
گمان کردی که من گردن کلفتـم
٭٭٭
به نزدت هر چـه از دنیـا بگفتـم
ندادی گوش خـود بر حرف مفتـم
به دربار تـو هر چند گریـه کردم
به ملکت یک شبی ، راحت نـخفتـم
٭٭٭
اگـر ایـمان ما ، رو بر خـدا شد
نمی شایـد دیـگر از حق جـدا شد
همان یکتـا کـه ایـمان را فرستاد
ز لطف او کرم بود و به ما شد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 13 فروردین 1400 11:53
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 14 فروردین 1400 07:05
درود ها
بهنام حیدری فخر 13 فروردین 1400 12:37
درود بر شما ادیب گرامی
روح استاد شاد
حسن مصطفایی دهنوی 14 فروردین 1400 07:05
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خدایش رحمت کناد آمین
کاویان هایل مقدم 13 فروردین 1400 18:41
سرای مینو بر روان پاک شاعر متعهد گلستان باد
حسن مصطفایی دهنوی 14 فروردین 1400 07:05
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خدایش رحمت کناد آمین