فضای آسـمان گـر تنگ تـر شـد
مـرا بتوان ز کـار تـو خبـر شـد
خداونـدا تو کـار از من توان کرد
مـرا نتوان ز کـارت سر به در شـد
٭٭٭
خداونـدا مگـر کـارم شـرر بود
کـه هر کاری که بنمودم ضـرر بود
هر آن کار مـرا ،سودش تـو دادی
همان سودش برایـم معتبـر بود
٭٭٭
من که مشغولم به دنیاوبه سودش مایلم
گر به معنی بنگرم مشغول کار باطلـم
هرچه افزونتر بکوشم سود این دنیا برم
خرج این دنیا نمایم من فزونتر معطلـم
٭٭٭
مانند آن طبیبـان ، اول بجـو دوا را
وانگه بکن طبابت،درد فزون مـا را
آخر طبیب دانا ، نتوان کنی تو درمان
تا آنکه خود نجویی ازفیض حق شفا را
٭٭٭
بشنو طبیب حاذق ،یادت بُـوَد خدا را
وانگه به صحت درد بنما تو ادعا را
در آفرینش ما طرحی که بسته خلاق
آن صحت مکمل کی داده است ما را
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 26 فروردین 1400 09:31
سلام ودرود
حسن مصطفایی دهنوی 27 فروردین 1400 07:59
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
کاویان هایل مقدم 28 فروردین 1400 08:54
مجموعه ای پرمایه از دوبیتی های عارفانه استاد
دستمریزاد و غفران الهی نصیبشان باد
حسن مصطفایی دهنوی 30 فروردین 1400 08:55
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
خدایش رحمت کناد آمین