آدم اگـر به علم خـدا ،پی نـبرده است
دستش مَزن و هیچ مگویش که مُرده است
گـر این نداند آنکـه خدایش بیافریـد
شرک و ضلالت دل خود را بخورده است
٭٭٭
دایره دور جهانـی نه همان دست من است
وسعت دایره اش کم زِ دل تنگ من است
مردم بی خبـر از دین ، ره ایـمان نرونـد
راه ایـمان به یقیناً ره فرهنگ من است
٭٭٭
ما به فضا می رویـم بـهر تولـی دوست
روح فضایـی ببیـن در پی گفتـار اوست
روح فضایـی بُوَد پیـرو مبنـا شـود
چونکـه همین روح مـا پرتو مبنای اوست
٭٭٭
ما به تولـی دوست پیـرو قرآن شدیـم
بـهر تـماشای دوست ناظر قرآن شدیـم
ما کـه در آن دیده ایـم معنی آیات حق
وارد آن معنـی و منطق قرآن شدیـم
٭٭٭
هرکه خدا را شناخت،منصرف از خود شود
هرکه خودش را شناخت،معترف ازحق شود
بی خبـران را بگو ، با خبـر از حق شویـد
حق که به پنـدار هست ،بر همه مطرح شود
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 30 آذر 1400 23:53
.مانا باشید و شاعر
حسن مصطفایی دهنوی 02 دی 1400 07:43
درود ها
لطف دارید