کـی چرخ روزگـار به من هم عنان شود
کـی می تواند آنکـه به من مهربان شود
من در کجـا و چرخ کهنسـال تا کجـا
بنگـر تفاوتش زِ کران تـا کران شود
٭٭٭
گـر جمله آدمی و جهان واژگـون شود
نایـد خـدا به دید ،که جسمش عیان شود
فیض خـدا به آدم دانـا کـه می رسد
زآن فیض آدمی به خـدا رهنمون شود
٭٭٭
دایره دور زمین کـی ره بر حق نبـود
آن کره های دیگر کـی که معلّق نبـود
بار گـران زمیـن روی کرامـات حق
آدم روی زمیـن کـی به سجودش نبـود
٭٭٭
صراط مستقیم حق کجا باشد در این دنیـا
اگـر باشد چرا نتوان بـبیند آدم بینـا
خداوندا تو آگاهی که من هر قدر گردیدم
ندیدم آن صراط حق چرا بر من نشد پیـدا
٭٭٭
صراط مستقیم حق در این عالم نـمی باشد
اگر در نزد حق باشد بَرِ آدم نـمی باشد
صراط مستقیمت را کدام آدم توان پویـد
مگر آدم بر آن ره از عدم مَحرم نـمی باشد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 30 آذر 1400 23:55
درود و سلام موفق و مانا باشید
حسن مصطفایی دهنوی 02 دی 1400 07:44
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر گرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خدایش رحمت کناد آمین
امیر وحدتی 02 دی 1400 18:51
درود بیکران استاد مصطفایی.
????????????????????
حسن مصطفایی دهنوی 03 دی 1400 07:44
سلام و درود استاد
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین