« جهل ابد »
ما بی خبران ،یک خبر از رأی تو جُستن
حسرت خورن آنها ،که خبر از تو نجستن
ما را که خبر نیست ، بود لازم جستن
آنها که بـجستن همه از دام بِـرستن
پامال شد آنکس که خبر از تو نـدارد
در جهل ابد1 ماندن آنها که نجستن
ای قادر سبحانـی و ای حیّ 2 توانا
واجب شُمرم من خبری را ز تو جستن
پامال زِ من شد ،کس اگر با تو نـباشد
دیوی است که آن را بُودش در پی جستن
جوینده ی تو یک خطری نیست به راهش
خود گر بُودش3 لایق آید پی جستن
من هر چه بجستم ،نفری را که نجستم
راه دیگری غیر رهـت پوید و جستن
هر کس خبری از تو شنیده است و یا دید
پویا به خبر باشد و جوینده ی جستن
ای قادر سبحان ، نظری کن حَسنـت را
عمری نه خبر پوید و جویاس به جستن
٭٭٭
1- نادانی جاوید 2- زنده – نام خدا 3- باشدش
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 12 اسفند 1400 20:11
سلام ودرود
حسن مصطفایی دهنوی 13 اسفند 1400 07:37
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
کرامت یزدانی(اشک) 13 اسفند 1400 23:08
درود بر شما استاد. بسیار عالی.
حسن مصطفایی دهنوی 14 اسفند 1400 06:23
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 15 اسفند 1400 11:14
درود
بسیار زیبا وارجمند بود
حسن مصطفایی دهنوی 16 اسفند 1400 07:37
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین