متد لوژی نقد(8)



نقد ایستا ونقد پویا
نقد نمیتواند بر اصولی ثابت پای بفشارد وقتی نقد جهان را سیال ببیند و نیروی محرکه ی آنرا مردم ببیند نه پادشاهان و اشراف خود نیز از پیداشدن هنرهای نو تعجب نمیکند بلکه خوشحال هم میشود
اما نقد ایستا که ریشه در زندگی اشرافی دارد مجبورست وضع موجود را حفظ کند چه اگر نظر اشراف را بشکند معیارهای انهارا بشکند یعنی اقتدار ودرک انهارا شکسته ونقد کرده است اساسا هنر اشراف فرایند نگری در جهان را قبول ندارد چون زندگیش متحول شده وازهم میپاشد در آمریکا اینگونه نقد اساسا تدریس نمیشود تا در ذهن طرفداران حکومت تحول و تکامل ریشه کند وآنان ببینند که حکومت سرمایه بالاخره شکسته میشود . نقد در( هنر )هنر روبرشد ومردمی را میجوید هنر برخاسته از احساس بخش مهم عظیم مردم که زن هستند روبتکامل وبالندگی نقد اگر نتواند همه ی هنر را بشناسد خرده ای نیست چون با ابزار کیفی در حال حاضر نمیتوان ابعاد کمی را اندازه گرفت . نقد ایستا اشرافیست اشراف برای حفظ موقعیت خود نیاز به حفظ موقعیت ثابت خود دارند اگر هنر تغغیر کند ارکان فکری آنان بهم میریزد و ممکنست موقعیت سلطه را از دست بدهند بنظر آنان اشراف همه چیزشان خاص وکاملست از جمله هنرشان آنان همه چیزرا تعریف میکنند تعریفها یعنی خط قرمز روش ومنش هنر اشرافی پدر سالارانه و فرمایشیست هنرمند باید طبق فرمول آنان هنرش را خلق کند و ذره ای تغییر در شکل ایجاد نکند هنر اشرافی بمحتوای هنر کاری ندارد واصولا لازم ندارد /غزلهای زیبا بیمعنی وکم معنی یا با معانی تکراری در فرهنگ خودمان که گاهی خوشمان هم میاید ازیندست هستند اکثرا برای پادشاهان خوانده شده وسکه ی طلاهم گرفته اند . رمان بیمحتوای دایی جان ناپلئون که فقط ارزش تحقیقی دارد ازین دستست که شرح خوشگذرانی شاهزادگان ورشکسته ی قاجارست با بیان تخیلات آدمهای بیمار که بیماریشان بخاطر کار نکردنست .اصولا کار انسان را واقع بین و جدی بار میاورد و بیکاری واستفاده از دسترنج دیگران انسان را بدنیای غیر واقعی وتخیلات بیریشه میبرد .توده های مردم سخن محال نمیگویند .اما رمانهای قرن شانزدهم وهفدهم وهیجدهم اروپا پرست از ماجراهای عاشقانه شووالیه ها که رمان بعدا تغییر محتوا میدهد .در شعرحافظ برای فریب یار برای بدست آوردن دل پیر مرد سمرقندو بخارا هدیه داده میشود اما در داستان موسی وشبان مولوی خودش وبزهایش را برای لطف وسپاس از خداوند باو هدیه میکند ودروغ و تخیلی در کار نیست /تو کجایی تا شوم من چاکرت / چارقت دوزم کنم شانه سرت/ ای فدای تو همهه بزهای من و........الخ اما این ترمز میبرد ترمز هنر و چرخ هنر زنها وتودهها باز میشود که آنرا در مکتبها باز خواهیم شکافت . اما هنر مردمی پویاست .چون دل کوهها وزمینها توسط آنان شکافته میشود آنان پیوسته برای غلبه بر مشکلات واقعی پیش رو ونه تخیلی نیاز بپیدا کردن راه حل دارند نیاز بتفکر دارند تفکر واقعی ورئال بخش اعظم شاهنامه که اسمش ظاهرا شاهنامست اینگونه است . در شاهنامه که یک مردم نامه ی واقعیست بسیاری چیزهارا هوشنگ شاه کشف یا اختراع میکند .اتش را موقع کشتن مار که دربرخورد دو سنگ که جرقه ایجاد میکند کشف میکند در صورتیکه در یونان آتش توسط پرومته وبی اجازه ی زیوس که گفته بود همه چیز را بانسانها بدهد الا آتش به ادمیان میدهد تا توسط آن از رن زندگیشان کاسته شود. هنر مندان مردمی هنر مردم را فرم بخشیده وگاهی محتوای انراهم غنا بخشیده اند مانند فردوسی حکیم که شهنامه را قوام ودوام بخشیده است . در عصر ما آقای سیاوش کسرایی داستان آرش را هنرمندانه با محتوایی امروزی پروده است.درینجا صف منتقدان اشرافی و مردمی ازهم جدا میشود. همانطور که هنر اشرافی از هنر مردمی جدا شده است.
در نقد هنری ابتددا منتقد چنانچه از جایگاه هنر مردمی بر خوردارست بطور کلی تشخیص دهد هنر مورد بحث مردمیست یانه اگر مردمیست دارای محتوای نو هست یانه البته این تشخیص نسبیست منتقد در جریان همه ی هنر جهان قرار ندارد تا آنجاییکه میتواند این وضعیت را روشن کند . سوم ببیند هنر مند برای بیان اندیشه ی نوی خود از فرم مناسبی استفاده کرده است یا خیر
عموما هنر نو روش نویی برای بیان خود در نقد را میطلبد این روش نو همان توسعه ی نقد پابپای هنرست.

دوستان عزیز بخشی و خلاصه ای ازمتد لوژی نقد را اوردیم این بحث کلا در کتابی در حال چاپ است که درصورت اماده شدن برای بهیه علاقمندان اطلاع رسانی میشود .

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 339 نفر 491 بار خواندند
کرم عرب عامری (18 /07/ 1394)   | حسین شادمهر (19 /07/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (22 /07/ 1394)   | طارق خراسانی (26 /07/ 1394)   | مسعود احمدی (26 /07/ 1394)   | محمد جوکار (28 /07/ 1394)   | شاهد رحمانی (03 /08/ 1394)   | پوران محتشم (05 /08/ 1394)   | نیلوفر م. حسینی (18 /09/ 1394)   | رکسانا اعتمادی (29 /09/ 1394)   |

نظر 1

  • کرم عرب عامری   18 مهر 1394 22:45

    دوستان عزیز
    منابع بشرح زیر معرفی میگردد:
    ضرورت هنر و ادبیات در روند تکامل اجتما عی
    وسایر کتابهای ارنست فیشر
    ترجمه ی فیروز شیروانلو
    چاپ انتشارات توس
    جامعه شناسی هنر
    پروفسور امیر حسین آریانپور کاشانی
    تاریخ اجتماعی هنر
    دکتر آرنولد هاوزر

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا