معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

هاشور در هاشور ۲۹

ارسال شده در تاریخ : 30 خرداد 1400 | شماره ثبت : H9417117

خون را بر برف دید
چه جای گریه
کودکی که بره‌ها را دوست می‌داری؟
زمستان
سُرسُره می‌سازد
گوسفند از گلوی گرگ
پایین می‌رود


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 85 نفر 140 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /03/ 1400)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (01 /04/ 1400)   | محمد علی رضا پور (02 /04/ 1400)   | پژمان خلیلی (02 /04/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


نظر 5

  • امیر عاجلو   30 خرداد 1400 23:22

    درود بر شما rose

  • ابوالحسن انصاری (الف. رها)   01 تیر 1400 09:21

    ســــــــــــــــــــــــــــلام ........گرامی

    قلمتان نویسا rose rose rose

  • محمد علی رضا پور   02 تیر 1400 11:38

    سلام و درود جناب فلاحی عزیز ❤️

  • محمد علی رضا پور   02 تیر 1400 11:38

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام و درود
    فرهیخته ی گرانقدر،
    لطفاً در صورتی که شعر پیشرو و مکتب ادبی نورگرایی را، می پسندید و آن را شایان گسترش می دانید،
    با سرایش و نگارش در آن و یا هرطور که شایسته می دانید، در پربارتر شدن این شیوه و مکتب بومی ارجمند، مددکار باشید!
    (توضیحات و نمونه های بیش تر در نوشته ها و سروده های بنده، قابل جستجوست)
    نمونه هایی از شعر پیشرو در مکتب نورگرایی

    1. در گونه ی سه گانی:

    پشت آسمانخراش های انتهای شهر/
    آنچه دلگشای هر سواره و پیاده ای ست/
    کشتزار باصفای ساده ای ست.//


    2. در گونه ی سروش:


    والقرآن الحکیم/
    بارش نور از هوای کریم/
    پای رستاق و قلب پایتخت، مقیم/
    در گلاب شهود.//

    3- در گونه ی سه گلشن:

    “آیینِ مهر از گلشن آموزیم!

    جان را بیافروزیم!”

    باید بپرسی حال شیدای غزل ها را

    باید بدانی در مسائل، راه حل ها را

    بی عشق ماندن، کار این دل های نازک نیست

    زیرک نمی پرسد دوباره مُستدل ها را

    با چتربازان، دوست دارم هم سفر باشم

    تا بنگرم با چشم عاشق هم غزل ها را

    تالاب ها از رقص باران، عکس می گیرند

    نیلوفر آبی، غزلپرداز

    در خاطر من ثبت رسمی کن محل ها را

    بوسیدن چشمان عاشق، رسم خوبی بود

    خود جمع می کرد از قبیله، مُبتذل ها را

    این برج ها، معراجِ نادانیِّ فرعون اند

    آخر! کلانشهرِ گُسَل! بشنو مَثَل ها را

    “وقتی بَدَل ها را به دل، آرایه می سازی

    عکس العمل ها را چرا محکوم می سازی؟!

    حیف است اگر شعرِ تماشا را نپردازی.”

    محمدعلی_رضاپور(مهدی)

  • پژمان خلیلی   02 تیر 1400 16:56

    می خوانمتان هم وقت عزیز برادر اما اکثرا بدلایلی که لاگین نمی شوم ردپای ارادات مان مشهود نیست . و عذر تقصیر اینجانب

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا