اربعین ۵
صد اربعین ترانه نوشتی شراب را
شوری زدی به نغمه نوای رباب را
تا آسمان شراره نگیرد به بدامنش
پیچده ای به نیزه سر آفتاب را
نازم تو را که سرور آزادگان شدی
سر داده ای ترانه ی اهل کتاب را
از آن شبیکه کنج تنور از غمت شنید
خاکستری نشسته رخ ماهتاب را
با چوبخیزران چه نمودیکه خواهرت
عم ناله می زند پدرش بوتراب را
وای از شب خرابه فغان از رقیه ات
آنشب که نذر تو می کرده خواب را
یاران باوفای تو ای گل چها شدند
تا از دیارمان ببرند اضطراب را
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 10
امیر عاجلو 17 مهر 1399 20:29
!درود
معین حجت 17 مهر 1399 22:32
درود دوست بزرگوارم استاد عزیز جناب معصومی ...
اجرتان با آقا امام حسین (ع)
ابراهیم حاج محمدی 18 مهر 1399 00:10
با سلام و درود . سروده ی نابی است . دست مریزاد و ماجور باشید.
مصرع دوازدهم به احتمال قوی کلمه ای از قلم افتاده است و لغزش وزنی دارد . مصرع سوم سهو القلمی رخ داده و (( به)) تکرار شده است.و《شبی که》 و《چوب خیزران》و《نمودی که》و 《چه ها》 را نیز اصلاح فرمائید.
علی معصومی 18 مهر 1399 09:51
درود حضرت استاد
بله حق با شماست
◇◇◇◇
انشب که نذر "یاد" تو می کرده خواب را
سپاس که هستید
سپاس که می اموزم از محضرتان
محمد مولوی 18 مهر 1399 01:15
ولی اله بایبوردی 18 مهر 1399 10:47
سلام و درود
اجرتان با ولایت
کرم عرب عامری 18 مهر 1399 14:07
درودها گرامی
رضا زمانیان قوژدی 18 مهر 1399 18:22
درودها استاد معصومی عزیز
زیبا و با احساس...
آموزنده و دلنشین سرودید
زنده باشید
بهنام حیدری فخر 18 مهر 1399 20:28
درود بر شما جناب استاد معصومی ادیب فرهیخته
مثل همیشه بسیار زیبا و ظریف و فاخر سرودید گرامی
موفق و پیروز و سربلند باشید
منصور آفرید 19 مهر 1399 14:02
درود بر شما. واقعا عالی