زبان شعری ما(نقدی به انتقاد)
زین پس دگر بهانه ی خالی نمی کنم
یاد از بهار و رقص و شلالی نمی کنم
آرایه ای به استعاره ی مژگان دلبری
تلمیح را به گونه ی چالی نمی کنم
دیگر همینکه از تو بگویم غنیمتست!
سودا به غیر رزق حلالی نمی کنم
در گیر و دار این همه تلواسه عجیب
حرف از نسیم و باد شمالی نمی کنم
از نازِ چشمِ ناز تو گفتن قدیمی است!
با کس هوای جنگ و جدالی نمی کنم
خود را مرید خوشگلی برگ تازه وُ
افسانه های رو به زوالی! نمی کنم
با بسته های تازه ای از اب میوه ها
چندی خدیث جام سفالی نمی کنم!
جائیکه رُبِّ تازه و کمپوت سیب هست
حرف از انار و میوه ی کالی! نمی کنم
از مِی سخن مگوکه ۴۰ سال رفته را
نوشابه خورده ام که مجالی نمی کنم
با عطر ادکلن چه نیازی به عود هست-
اسپند اگر به جام زغالی نمی کنم؟!
پیش چراغ ال ای دی کوچه صحبت
پروانههای سوخته بالی نمی کنم
وقتی زبان شعری ما تازه می شود!
با طرُّه های زلف تو حالی نمی کنم!
◇ تقدیم: به منتقدانیکه به بهانه زبان امروزی بسیاری از آثار ناب دارای وزن(کلاسیک) را به باد انتقاد می گیرند!
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
اکرم بهرامچی 23 خرداد 1400 15:31
سلام آقای معصومی گرامی
شعر کلماتیست موزون که از شعور، تخیل و احساسات شاعر سرچشمه می گیرد
و لبریز از تصاویر شگفت انگیزیست مانند نقاشی .........طراحی و رنگ آمیزی.........اما گویا و سخنگو.......
شاعر ذهن و شعور و احساس خود را با شعر به تصویر می کشد و با مخاطب ارتباط برقرار میکند
نگاه شاعر و ذهن شاعر و درک شاعر از اعتقادات واتفاقاتِ شکل گرفته در جامعه ایست که در آن زندگی میکند
و از آن شاد یا متاثر میشود.
استفاده از کلمات ِ قرن های گذشته اگر آگاهانه در شعر بکار گرفته شود خوب است مثل سروده های شاعر معاصر اخوان ثالث
نیما یوشیج شفیعی کدکنی
اما شاعری که در این زمان زندگی میکند و با زبان امروز صحبت میکند و وقایع و جریانات زمان خود را میبیند
و در زندگی اش تاثیر گذار است
چگونه و چرا از حمله ی مغولها و زخم شمشیر و میکده و ساقی و سلطان سلجوقی و .... شعر بسراید
چقدر از زلف یار بگوید در حالیکه در زبان خود حتی یکبار به همسرش نگفته زلف زیبایی داری
آیا استفاده از کلمه ی موی زیبا یا پریشان و آشفته ، زیبا و بجا نیست؟
آیا نوشیدن آب یا نوشابه و آبمیوه طبیعیست یا می خَمار و دُرد خُم ؟
البته در همین زمان هم عده ای شراب مینوشند اما زیاد رایج نیست
چقدر از ابروی یار و .......... دفتر شعر باید پر شود؟
شاعر اگر شاعرست متعلق به مردمش است و جامعه اش از او انتظار تفکر و همدردی دارد
شاعر جوان و نوپا اگر از زیبایی های دوست دخترش و یا نامزدش و حتی معشوقش شعری بسراید منطقیست
اما شاعران سالمند و میان سال و باسابقه تا کی از زلف و ابرو و جفا داد ِ سخن سر میدهند؟
گاهی به نظر من خنده دار و مضحک است
سرودن شعر با زبان امروز سخت نیست بلکه راه و روش خاص خودش را دارد
شاعران قرن های گذشته بسیار شیرین سخن و شیرین سرا بودند
اما آنها با زبان زمان خودشان شعر می سرودند
در میان شاعران بزرگ حافظ شاعری بوده و هست که زبانش گاهی فراتر از
قرنیست که در آن زندگی میکرده
و برای همین محبوب بسیاری از ادب دوستان پارسی زبان است در کشورهای دیگر نیز
وقتی اشعار حافظ را به زبان خودشان ترجمه میکنند به زبان ِ همین امروزشان ترجمه میکنند
تا ادب دوستانشان از شعر و شعور و پیام و تخیل و تصویر پردازی حافظ لذت ببرند
حتی شاعرانی که به زبان محلی خودشان شعر میسرایند
باید با زبان محلی امروزشان که متداول است شعربسرایند و از کلمات عهد عتیق خودداری کنند
به قول سهراب سپهری چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.
موفق باشید