3 Stars

شیرین شکران

ارسال شده در تاریخ : 14 تیر 1400 | شماره ثبت : H9417363

شیرین شکران

شلاق ندامت چه زنی بی خبران را
ویران چه کنی کلبه این دربدران را

سودازدگان را غم رسوا شدنی نیست
پنهان چه کنی پردگی جامه دران را

آلوده به جز فتنه و آشوب ندیدیم
مژگان پر از کینه ی چشم نگران را

وقتیکه امیدی به طلوع سحری نیست
بر هم مزن آرامش این کور و کران را

گمگشته ی راه اند و درافتاده ز پایند
بار چه نهی شانه ی ناهمسفران را

َبال و پر مرغان قفس خسته راه اند
تشویش چه داری دم صبح طیران را

جائی که همه بند مکافات و بلایند
پیدا نکنی خنده ی شیرین شکران را

ای جان به فدای تو که بیهوده نکردی
همراهی روز و شب صاحب‌نظران را

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 58 نفر 86 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /04/ 1400)   | کرم عرب عامری (14 /04/ 1400)   | ولی اله بایبوردی (15 /04/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (16 /04/ 1400)   | علی مزینانی عسکری (19 /04/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :4


نظر 3

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا