جامانده
یکی به پشت در این حصار جامانده
گلی به پنجه دستان خار جامانده
نگاه پنجره آوازه ای نمی خواند
به دانه دانه سرخ انار جامانده
میان فوج تب آلود آسمان انگار
خیال چلچله ای از بهار جامانده
برای بوته گل های ارغوانی دشت
عبور چشمه ای از آبشار جامانده
صدای زوزه کفتار می رسد از دور
دوباره شیر نری از شکار جامانده
به یاد خسته چوپان خوب آبادی
هجوم غائله گرگ هار جامانده
صدای خسته پایی شکسته می آید
پلنگ حادثه از کوهسار جامانده
بخند در شب بیداریم که خنده تو
به سوز نغمه پرشور تار جامانده
شکوه خلوت دیدارمان چه نزدیکست
دوباره فرصتی از انتظار جامانده
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 26 مهر 1400 10:02
درود بزرگوار ا
محسن جوزچی 26 مهر 1400 16:44
درود بر شما جناب معصومی نازنین
محمد مولوی 27 مهر 1400 19:19
مثل همیشه عالی بود
جناب معصومی عزیز