همیشه در جریانی
بهار پشت در است و دلم به دنبالت
بیا که از تو بپرسم دوباره احوالت
فدای تو بشوم، حال ما چه میپرسی
که مانده در طلب اشتیاق هر سالت
دوباره خاطره سبزه و گل و باران
نسیم صبح پگاه و شکوفه شالت
بگیر دست مرا ای طراوت هستی
در انحنای تبآلوده ی پر و بالت
نمی رود به تماشای خرمن گل ها
مرید دانه و دام و اسیر تک خالت
نگاه کفتر جلدی به کوهساران گفت:
که داده بال و پرم را به پنجه دالت؟
همیشه در جریانی به رگ رگ جانم
دوباره در شریان شو به عشق سیّالت
♤♤♤
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 27 اسفند 1401 10:40
سلام ودرود
علی معصومی 12 امرداد 1402 18:13
کتایون رها 27 اسفند 1401 14:29
سلامم را پذیرا باش
استاد گرامی و شاعر راستین غزل های ناب عاشقانه !!!
در آغاز بهاریم و سروده زیبایتان از بهار می گوید !!
روزهایتان بهاری باد
مهدی رستگاری 28 اسفند 1401 11:45