دفتر پریشان
مرور می کنم امشب مسیر باران را
خطور می کنم از دل غم بیابان را
برای آنکه بخوانی حماسه ای از نو
صبور می کنم آوازه ی خراسان را
بشوق دیدن فیروزه های بودایت
عبور می کنم ایجان ره بدخشان را
به پای هر غزلی آب دیده می ریرم
قطور می کنم این دفتر پریشان
به شعله های پر از رقص عاشقانه قسم
تنور می کنم آخر اجاق بی جان را
در انحنای تبآلوده پلک چشمانم
بلور می کنم این ژاله های غلطان را
برای ماندن و روییدن و جوانه زدن
جسور می کنم آلاله ی بهاران را
♤♤♤
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 07 اردیبهشت 1402 15:15
درود بر شما
علی معصومی 12 امرداد 1402 12:11
بهاالدین داودپور 07 اردیبهشت 1402 16:53
درودشاعرگرامی وتوانا جناب معصومی خوشحالم که اینجاهم ازمحضرتان بهره می بریم پاینده باشید