3 Stars

مرثیه آرزو

ارسال شده در تاریخ : 09 تیر 1402 | شماره ثبت : H9425416

مرثیه آرزو

ای عشقِ بی بهانه به کارم نیامدی
حتی به خاطری که ندارم نیامدی

حالا که از هوای تو و برکت جنون
آواره ای به شهر و دیارم نیامدی

گفتیکه میرسی سر قولیکه داده ای
دیدی به درد و غصه دچارم نیامدی

با روزگار خسته و دلتنگی و قفس
تا پشت میله های حصارم نیامدی

گاهی به مژده زخم دلم را نمک زدی
اما شبی به پای قرارم نیامدی

حکم تو بود و مهلت فرجام دیگری
دارم زدی و بر سر دارم نیامدی

آتش بجان خرمن رسوایی ام شدی
اکنون که بین سوز و شرارم نیامدی

ساعت شمار ثانیه های شماتتم
گفتم که سر به جاده سپارم نیامدی

عمرم  گذشت و مرثیه آرزو شدم
حتی کنار سنگ مزارم نیامدی

♤♤♤

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 83 نفر 178 بار خواندند
امیر عاجلو (10 /04/ 1402)   | کیوان هایلی (10 /04/ 1402)   | فیروزه سمیعی (11 /04/ 1402)   | مجید ساری (11 /04/ 1402)   | علی معصومی (11 /04/ 1402)   | ابراهیم جلالی نژاد (12 /04/ 1402)   | سامان نظری (13 /04/ 1402)   | پروانه آجورلو (13 /04/ 1402)   | Milad Kaviani (14 /04/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (10 /04/ 1402)  کیوان هایلی (10 /04/ 1402)  فیروزه سمیعی (11 /04/ 1402)  پروانه آجورلو (13 /04/ 1402)  علی معصومی (11 /05/ 1402)  
تعداد آرا :5


نظر 10

  • امیر عاجلو   10 تیر 1402 10:21

    لطیف و دلنشین applause applause

  • مجید ساری   11 تیر 1402 02:48

    درودبر جناب معصومی عزیزم
    لذت بردم باری دیگر
    از سروده زیبا و دلنشین تان
    مرحبا استاد ????????????????❤️

    راستی خواستم توضیح دیگری در مورد سه بیت تقدیمی در روز عید قربان ارائه دهم
    و فکر کنم تازه متوجه شدم چرا باعث کدورت خاطر دوست نازنین صاحب قلمم شدم
    و آن بیت چهارم غزل بود که حقیر در استوری اینستا گذاشته بودم و درشگفتم
    چگونه دست شما رسیده
    و یا شایدم چشم ملکوتی و بصیرت استاد اشراف دارد بر ابیات حقیر

    به هرحال در بیت چهارم سراینده هوش و ذکاوت مخاطب را به چالش کشیده
    آنهم بد جور که نوشته بودم :

    (کعبه در وجدان ما دیوارهایش محکم است
    پس نرو بر پشت بام انبیای گوسفند )

    در نگاه اول شاید کفرگویی محض باشد و با فتوای سب الانبیاء فقها حکم ارتداد بر آن زده شود
    ولی اگر عمیق تر توجه شود یک درجه ای از توحید است و ایمان
    چگونه ؟
    با یک مثال عرض میکنم :
    در ادبیات لفظ مالکیت اینگونه معلوم می‌شود
    مثلا می‌گوییم
    اموال حسن
    نماز حسن
    اعتقادات حسن
    و الی آخر

    در بیت مذبور هم انبیای گوسفند
    دقیقا مثل این مالکیت
    یعنی انبیای شخص بی وجدانی که مانند گوسفند هست و بل اضلّ منهم

    اگر با این توضیح دوباره بیت را مرور کنید معنایش می‌شود
    کعبه اصلی در وجدان ما ساخته شده
    و انبیا هم تلاش کرده اند وجدان مارا بیدار کنند تا شامل یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه باشیم
    پس ای انسان آگاه مانند شخص گوسفند بی وجدان که بر شانه و پشت بام انبیا سوار شده و با نام آنان مستحب را بر واجب ترجیح داده
    تو نیز بر شانه آن انبیا سوار نشو و پیروی نکن

    خودمانی بگم
    خودمو مثال میزنم
    اگر روزی من بی وجدان شدم و همیشه دم از امام حسین و پیامبر و انبیا زدم
    از باور من پیروی نکن که گمراهی محض و حقیقی همانست و بس

    امیدوارم توضیحات حقیر علی آقای استادم را قانع کرده باشد که اهانتی به ادیان ابراهیمی نکرده بودم
    مهرتان تابنده و روزگار خوشی هاتون بی غروب باد

  • علی معصومی   11 تیر 1402 08:22

    درودهای دوباره
    جناب ساری نازنین
    روزگار بر مدار و ذوقتان سرشار
    ♡♡♡♡
    عزیز دل برادر، اگرچه زیاد کامنت نمی گذارم اما حسب علاقه ای که به ساحت ادبتان دارم عرض کنم که
    اولا، ایام عید قربان، ایام ذیحجه، و کلمات حاجی، کعبه، انبیا، و... را کنار هم بگذاریم چیزی جز وهن به ساحت
    حجاج و ایام حج به ذهن خطور نمی کند.
    دوما، خودتان دوباره کل شعر را برانداز فرمایید و از نظر
    مطلع و موخر
    معنا و مضمون
    خطابه و مخاطب
    معنا و پیام
    رسالت شعری و لایه های پنهان
    کنایه ها و استعارات
    و...
    مورد مداقه و نقد قرار دهید، آیا واقعا همان است که در این نبشتار فرموده اید؟! و هیج وهنی به حج و حجاج نیست؟
    یا
    "یعنی انبیای شخص بی وجدانی که مانند گوسفند هست و بل اضلّ منهم"
    انبیا را که جمع کلمه "نبی" است را در هر فرهنگی که خواستید جستجو فرمایید
    ایا به حز فردی که از جانب پروردگار است، معنای دیگری ذارد؟
    ایا نبی دارای مشخصات فوق بشری نیست؟
    گذشته از اینکه شاید معنای استعاری ذهن شما چیز دیکری باشد
    مگر "شخص بی وجدان" اعتفاد واقعی به معاد دارد؟ تا برسد به نبوت؟
    مگر منظور ایه " کالانعام بل هم اضلّ" که جنابعالی با اندکی تغییر اشاره فرموده اید، معنای گوسفند دارد یا شتر و چهار پا و گروه حیوانات دیگر هم هست
    و اینکه شان نزول ایه مصداقی با بحث ما دارد؟!
    حال آنکه " غنم" معنای گوسفند و جمع آن الاغنام با الانعام تفاوت دارد.
    دوست شاعرم، جناب ساری نازنین
    شاعر حق دارد هر گونه که از واژگان میتواند برای پیام خود بهره برداری کند
    اما مخاطب طبق برداشت خود از شعر با ان مواجه می شود
    من اشعار زیبا و این شعر شما را خوانده بودم کما اینکه تا دوسال قبل، راستای زلال و شفافش اشعارتان مسحورم کرده بود لیکن برداشت من این است که تقریبا از یک سال قبل دیدگاه انتقادانه اثارتان(که خوب هم بود) به شدت میل بسوی اعتراض و الان کمی ستیز با اعتقادات دینی داشته است بعنوان مخاطب آپارتان عرض می کنم. اما چون در صفحه حقیر نوشته شده بود
    لازم دیدم نظر خود را در موردش بنویسم تا مخاطبان فرهیخته این صفحه
    بدانند که با نگرش کامنت اخیر جنابعالی توافق ندارم.
    اما هیچگاه در صفخات دیگر و یا صفحه جنابعالی جسارتی به اثار و دیدگاهتان نداشته و نخواهم داشت و اطمینان دارم این بحث را هم بعنوان برادر کوچکتان با مجادله معنا نخواهید فرمود که یک بحث شخصی دوستانه است
    و در این باب بحثی دیگر نخوهم نمود که نه لزومی دارد و نه مجالی اما ادامه این نشابه این مباحث کدورت را خواهد افزود.
    برقرار و سالم باشید rose

  • ابراهیم جلالی نژاد   12 تیر 1402 15:39

    سلام و درود بر شما
    زیبا سرودند
    قلمتان نویسا

  • Milad Kaviani   14 تیر 1402 00:43

    درود استاد معصومی بزرگوار و دوست داشتنی applause rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا