معدنکاری
به سنگ خاره می جوید نشانی های معدن را
مگر یابد کلید قفل ناپیدای معدن را
چکش در دست و بار سنگ روی شانه ها دارد
خدا یاری کند دست و دل جویای معدن را
به خاک آلوده ای از عرصه کار و تلاشی که
گشوده روی صنعت جاده دنیای معدن را
چه تاجی را به عالم میتوان آسان مهیا کرد؟
اگر خارج نسازد گوهر زیبای معدن را
اسیر دشت و کوه و دره و صحرا نمی ماند
کسی که پرورد در ذهن خود رویای معدن را
مذاب آهن از پاتیل سرخ کوره می ریزد
که پر از اتش سودا کند صهبای معدن را
بنازم خط زرینی که در نقش هنر دارد
دمادم لابلای جوهرش معنای معدن را
به سنگ خاره جنگیدن قماری سهل و آسان نیست
به معدن "رفته می داند مصیبت های " معدن را
♤♤♤
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 10
امیر عاجلو 12 تیر 1402 10:50
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
علی معصومی 11 امرداد 1402 18:37
فیروزه سمیعی 12 تیر 1402 14:38
زنده باد
برای شعر و رسالت شعر
علی معصومی 11 امرداد 1402 18:37
ابراهیم جلالی نژاد 12 تیر 1402 15:37
سلام،
درود برشما
قلمتان نویسا
علی معصومی 11 امرداد 1402 18:37
کیوان هایلی 13 تیر 1402 10:22
درودها تقدیم شما استاد معصومی عزیز
زیبا و عالی سرودیه اید
علی معصومی 11 امرداد 1402 18:37
Milad Kaviani 14 تیر 1402 00:38
علی معصومی 11 امرداد 1402 18:37