گرداب مکافات
از که گیرم خبر وقت ملاقاتت را؟
سر بگیرم ره و آئین و مقاماتت
تا مگر بشنوم از پنجره مهر و وفا
مژده در مژده الطاف و عنایاتت را
به کجا رو بکنم تا به تماشا بکشد
قبله گاه نظر و اینهمه آیاتت را؟
روی دوشم بگذارم به تمنای وصال
کوله بار سفر کعبه ی حاجاتت را
آتش حنجره سوخته ام می خواند
دانه در دانه تسبیح مناجاتت را
گوشه چشم تو و خاطر آشفته ما
می سپارم به دلم صحبت هیهاتت را
وای بر من که اگر ساحل امنم نشوی
چه کنم لحظه ی گرداب مکافاتت را
♤♤♤
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 آبان 1402 11:59
سلام ودرود
سیاوش دریابار 10 آبان 1402 15:07
حدیث درد می باید نوشتن
کلام سرد می باید نوشتن
حدیث تو جور و جفا بود
بنام مرد می باید نوشتن
با سلام
درود بر شما و قلم شیوایتان
موفق و مانا باشید