مجارستان لب های تو
تو برمی گردی و حال دلم را خوب خواهی کرد
تمام لحظه ها را غرق در آشوب خواهی کرد
طلای کاکلت را دست باد هرزه خواهی داد
بیابان در بیابان غصه را جاروب خواهی کرد.
تمام خوشه های دشت گندمزار می دانند
هوای نان گرم و یاد خرمن کوب خواهی کرد
گواهی می دهد قلبم که بین خوب و بدهایت
مرا از دوستان حضرتت محسوب خواهی کرد
اگر چه مثل پامیری که سرد از دست دنیایی
هوای چشمه های حوضه دانوب خواهی کرد
سکاها با صدای پای تو بیدار خواهند شد
اروپا را اسیر مریم محبوب خواهی کرد
مجارستان لب های تو را بوسم که می گفتی
مرا فرمانروای حسرتت منصوب خواهی کرد
♤♤♤
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 17 آذر 1402 10:16
مجید ساری 17 آذر 1402 12:07
شعری متفاوت و بسیار زیبااا خواندم
از جناب معصومی عزیز
و لذت بردم مثل همیشه
مرحبا استاد
محمود فتحی 18 آذر 1402 15:11
درود جناب معصومی سروده ای زیبا خواندم پیروز باشید