خاطرات خوب و شیرین
ربودی از سرم حال و هوای خواب نوشین را
دوباره زنده کردی در دلم روز نخستین را
به یادم امد از روزی که لبخند تو را دیدم
به چشمانت سپردم راه و رسم و کیش و آیین را
همان روزی که با ناز و ادا بلوا به پا کردی
برایم فاش کردی قصه های ماه و پروین را
دعایت کردم و تا بینهایت باورت کردم
فرستادم به دنبال تو هرچه مرغ آمین را
تو که با تیشه فرهاد و خون دل مرا دیدی
دگر از من نگیری خاطرات خوب شیرین را
هرات، افغانستان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 21 دی 1402 14:25
سلام ودرود