پیوست
پلک بر هم زدی و آینه ها مست شدند
همه منظره ها ساحل یکدست شدند
بعد از آن لحظه که با ناز و ادا خندیدی
ساکنان گذرت عاشق دربست شدند
کفر چشمان تو از معجزه ای کمتر نیست
مردم شهر به آئین تو پابست شدند
آنقَدر جاذبه داری که به یک لحظه نگاه
همه ی حاشیه ها پای تو پیوست شدند
نیستی عاقبت کل جهان است ولی
چه بسا مرده که با دیدن تو هست شدند
♤♤♤
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 21 اسفند 1402 13:03
درود و سلام موفق و مانا باشید
هدایت کارگر شورکی 21 اسفند 1402 22:28
"چشم بر هم زدی و آینه ها مست شدند"
احسنت!